رمان ایرانی

خاطرات خصوصی آنا

آقا جان عصبانی داد زد:«یعنی چی؟... از کی تا حالا کلفت جماعت، لنز می‌زاره و مو رنگ می‌کنه و خودش رو به این ریخت و قیافه در می‌آره؟ تو می‌ری کلفتی یا هرزه‌گردی؟ نکنه هنرپیشه شدی؟ (لا اله الا الله) ببین چطور دهن آدمو آخر شبی باز می‌کنی... خوشت می‌یاد مردم پشت سرت حرف در بیارن؟ کم از وقتی اومدی، حرف و حدیث دور خودت راه انداختی... مردم که بی‌کار و منتظر فرصت، تو هم که عقل خرفت و نادون!!»

9789642366149
۱۳۹۳
۳۴۴ صفحه
۶۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهرنوش صفایی
ارتباط نامربوط
ارتباط نامربوط تو...،،، هوای آلوده تهرانی. که حتی یک نفس. که حتی برای یک نفس. از ریه‌ام جدا نمی‌شوی! خون من، پر شده از تو. سلول به سلول تنم را درنوردیده‌ای. عشق من... هوای تو... هوای آلوده تهران است در تن من. کجاست اکسیژن؟؟!! کجاست یک نفس بدون تو؟؟!!...
سقوط از خویش
سقوط از خویش سقوط از خویش!! من از سقوط می‌ترسم... من از تمام روزهایی که پیش روی تو می‌ایستم، بی‌آنکه نگاه مهربانت مرا نوازش کنند؛ من از دست‌هایت که مدت‌هاست سرد است و با اکراه به سمتم دراز می‌شود؛ من از آشفتگی و سردرگمی‌ای که در پس هر دیدار گریبانت را می‌گیرد، می‌ترسم. من از تمام آدم‌هایی که تظاهر می‌کنند عاشق تواند... من ...
شام شوکران
شام شوکران چه شب‌هایی که خوابیدم و خواب فرداهایی را دیدم، که نیامدند، از چه روزهایی گذشتیم به بهای روزهایی که هرگز از راه نرسیدند... چقدر غصه خوردیم برای اندوه‌‌هایی که هرگز از راه نرسیدند و چقدر شادی کردیم برای لحظه‌هایی که هرگز ندیدیمشان. این عادت ما آدم‌هاست، از دست دادن فرصت‌هایی که حالا در دست ماست و قربانی کردنشان به بهای ...
خلوت خلود
خلوت خلود من فقط راوی‌ام. راوی حقیقتی که با تو می‌گویم. چرا و امایش پای سرنوشت. من هم مثل تو، با آن می‌‌خندم و می‌گریم من، با تو صادقم. مثل احساس پاک دوست‌داشتن، اما گذشتن. من با تو همدردم مثل عاشقانه خواستن، اما چشم بستن. من هم مثل تو، شاکی‌ام از دنیا، و از سرنوشت اما معتقدم. معتقد به خورشیدی که دوباره طلوع خواهد کرد. خلوت خلود، داستان‌ ...
عشقه
عشقه عشقه قصه سرگذشت است. سرگذشت من... سرگذشت تو. آنقدر حقیقی، ملموس و نزدیک، که انگار قهرمان آن خود توست، یا خود من. سال‌هاست می‌شناسیمش... انگار سال‌ها با او زندگی کرده‌ایم و درد عشقش را بارها خودمان تجربه کرده‌ایم. نرگس درست مثل ماست. مثل من، مثل تو... مثل ما عاشق شده‌ است، مثل ما خندیده است و مثل ما به کرات از رنج ...
مشاهده تمام رمان های مهرنوش صفایی
مجموعه‌ها