رمان ایرانی

زیر سقف عشق

آخرین روزهای آبان ماه سرخوش و بی‌خبر رو به اتمام بود. اشعه‌های خورشید با لجاجت از گوشه و کنار پرده به داخل اتاق سرک می‌کشید. نگین از لحظه لحظه‌ خواب صبحگاهی‌اش لذت می برد و با اینکه صدای مادرش را می‌شنید،اما دلش نمی‌امد که از رختخواب جدا شود. هنوز دوست داشت کمی بیشتر بخوابد. بالاخره با سستی و بی‌حالی از زیر پتو بیرون آمد و کش و قوسی به اندام زیبا و دخترانه‌اش داد. طبق عادت همیشگی به آینه نگاهی انداخت و با عجله موهای بلند و سیاهش را که تا کمرش می‌رسید بدون اینکه شانه بزند با کش بست و از اتاق خارج شد...

علی
9789641931577
۱۳۹۳
۵۲۶ صفحه
۴۸۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های زینب حسن‌نیا
عشق می‌آید
عشق می‌آید من می‌دانم عاقبت عشق را پیدا خواهم کرد. فلسفه‌اش را نمی‌خواهم بدانم، به منطق عشاق هم کاری ندارم، پنجره دلم را باز می‌کنم، هر چه دستور می‌دهد اجرا می‌کنم، چون نیک می‌دانم حکم چیست. اینجا دل حاکم است. آی عاشقان عشق می‌آید...
مشاهده تمام رمان های زینب حسن‌نیا
مجموعه‌ها