نمایش‌نامه

این‌جا کجاست (دی وی دی نمایش‌نامه)

نویسنده:نغمه ثمینی کارگردان:شیوا مسعودی کارگردان تلویزیونی:بابک برزویه بازیگر:ریما رامین‌فر طراح لباس: نرمین نظمی دستیار کارگردان: سعید رمضان‌زاده موسیقی: صادق تسبیحی طراح پوستر: محمد حسینی‌برزی طراح جلد: روهینا(فرید حامدی)

2500110024791
۱۳۹۳
۱ صفحه
۴۳۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نغمه ثمینی
نگاه‌مان می‌کنند
نگاه‌مان می‌کنند مجبوره دوسم داشته باشه. دوسم نداشته باشه، خودمو از همین‌جا می‌ندازم پایین کلش الکی شدا. معلم رقص سالسای من و مامانم بود. یعنی همه این مجتمع شاگردشن. همین بلوک روبه‌رویی هم شاگرد داره. حالا کارش تموم شد زنگ می‌زنم بهش. فکر کنم یه چیزایی بدونه از این لیدی گاگا. ولی می‌گه من از همه با استعدادترم. یعنی جرات داره، نگه. ...
خانه (نمایش‌نامه برای 3 اتاق و 1 پشت‌بام)
خانه (نمایش‌نامه برای 3 اتاق و 1 پشت‌بام) دکترا بهم گفتن از درون ذره‌ذره سلول‌هات کوچک و کوچک‌تر می‌شن تا یک شب که بیماری لگد آخرش رو می‌زنه. اون‌وقت دیگه همه چی تمومه. جسم تموم می‌شه اما انرژی ذهنی هیولا وارت همه جا منتشر می‌شه. تو به یه صدای سیال تبدیل می‌شی و اون وقت همه‌جا هستی! امشب همون شبه. بیست‌وهفت مهر. اونا دقیقا نمی‌دونن مریضی من چیه، اما ...
اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند
اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند سیاوش: این‌همه صدا، این‌جا، روی زمین، کافی برای شکستن هر خوابی... صدای خون که می‌چکد، چکه‌چکه، از روزن سقف‌های خزه‌بسته و منفذ دیوارهای مخروب و هر کجا که تن یک قربانی پاره‌پاره می‌شود... می‌چکد... چکه‌چکه... ریز... کشدار... چکه‌چکه!
1 جرعه خون تازه
1 جرعه خون تازه شب خارجی. نمای عمومی شهر. نمای عمومی پایتخت ملکشاه سلجوقی. پنجره‌ها تاریک‌اند. نوری به بیرون نمی‌تابد. خوابگاه خواجه نظام (همان زمان). زنی باریک‌اندام (راحیل) چون شبحی پرده‌های توری مشکی را کنار می‌زند، اما ناگهان دستی او را از پشت می‌کشد.
هیولاخوانی
هیولاخوانی ابراهیم: به تو محرمه، به این دنیا نامحرمه. بهت گفتم حرف که می‌زنی باهاش، روحشو معذب می‌کنی. نمی‌تونه جواب بده، معذب می‌شه. نگفتم داستان حضرت هابیلو برات؟ مرضیه: گفتین عموجان. ابراهیم: چی گفتم؟ مرضیه: یادمه عموجان. ابراهیم: بگو! کلمه به کلمه‌شو!
مشاهده تمام رمان های نغمه ثمینی
مجموعه‌ها