نمایش‌نامه

رقص مرگ

(The dance of death)

رقص مرگ در میان آثار نمایشی آگوست استریندبرگ از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. دغدغه‌های ذهنی و برداشت نویسنده از مسائل اساسی زندگی هم‌چون مرگ، جهان پس از آن و عشق و نفرت، با بیان شیوا و طنزگونه، کوبنده و تا اندازه‌ای هولناک او به شکل زیبایی در این اثر به نمایش گذاشته می‌شود. استفاده استریندبرگ از نمادهایی هم‌چون آشامیدن خون برای استحاله انسان‌ها و شیوه ارائه اکپرسیونیستی یا وقوع ‹‹فاجعه›› در گویش قهرمانان، غنا و زیبایی خاصی به نمایش‌نامه بخشیده و خواننده را تا به انتها با خود به همراه خواهد برد.

9789640013809
۱۳۹۰
۲۱۲ صفحه
۱۷۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
یوهان آگوست استریندبرگ
صفحه نویسنده یوهان آگوست استریندبرگ
۷ رمان یوهان اگوست استریندبرگ (اوگاست استریندبری) (به سوئدی: Johan August Strindberg) (زادهٔ ۲۲ ژانویه ۱۸۴۹ در استکهلم، سوئد، درگذشتهٔ ۱۴ مه ۱۹۱۲) داستان کوتاه، رمان و نمایشنامه نویس پرکار سوئدی است که در کنار هنریک ایبسن، سورن کیرکگارد و هانس کریستین آندرسن از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان اسکاندیناوی به‌شمار می‌آید. استریندبرگ یکی از بنیان‌گذاران تئاتر مدرن شمرده می‌شود و در وطنش به شکسپیر سوئد معروف بود. او استاد مسلم اکسپرسیونیسم در تئاتر است. ستریندبری در خانواده فقیری در استکهلم به دنیا آمد ...
دیگر رمان‌های یوهان آگوست استریندبرگ
سونات اشباح
سونات اشباح بسیاری از منتقدان، سونات اشباح را از مهیج‌ترین نمایشنامه‌های مدرن جهان دانسته‌اند، نمایشنامه‌ای یکپارچه و متحد، متشکل از یک مخلوط همگن از ماده و ذهن انسان. استریندبرگ در این نمایشنامه به دنبال تصویر کردن دنیای رویاها بود، جایی که روح‌ها و انسان‌ها در کنار هم در منظر چشم تماشاگر نفس می‌کشند و از هم تاثیر می‌گیرند؛ اما در این جهان ...
پاریا و قوی‌تر
پاریا و قوی‌تر فکر نمی‌کنی که هر یک از ما 1 حس فروخوری گناه در درون خود پنهان داریم؟ بله این 1 واقعیت انکار ناپذیر است. آیا تابحال مثل بچه‌ها دزدی نکرده‌ایم؟ دروغ نگفته‌ایم؟ چرا قطعا این کار را کرده‌ایم. آدم‌‌هایی هستند که در تمام عمرشان این خصوصیت کودکانه را حفظ می‌کنند طوری که اراده‌ی کنترل خود را ندارند فقط کافی است 1 ...
خانه عروسک و داستان‌های دیگر
خانه عروسک و داستان‌های دیگر آن‌ها شش سال بود که ازدواج کرده بودند، ولی بیش‌تر شبیه عاشق و معشوق بودند تا زن و شوهر. مرد در نیروی دریایی، ناخدا بود و هر تابستان مجبور می‌شد که زن را به مدت چند ماه ترک کند، او دو بار به سفرهای طولانی رفته بود. ولی غیبت‌های کوتاه او موهبتی بود که تغییر شکل داده، برای این که ...
عشق مادری
عشق مادری مادر: هلن، بیا این‌جا! تا نفر سوم بازی باشی. هلن: مجبورم روز به این قشنگی رو به ورق‌بازی بگذرونم؟ خاله آگوستا: [به طعنه] چقدر به فکر مادرشه! مادر: توی بالکن ننشین! زیر آفتاب می‌سوزی! هلن: نمی‌سوزم...
مشاهده تمام رمان های یوهان آگوست استریندبرگ
مجموعه‌ها