نمایش‌نامه

کافه مک‌ادم

مک‌ادم نام گیاهی گلدانی است.همان گیاهی که در ایران به نام پیچ شناخته می‌شود.بوته‌ای کم توقع و سخت جان.در هر آب و هوایی زنده می‌ماند و رشد می‌کند.مشهور است اگر قلمه‌اش را بین دو تا سنگ هم بگذاری ریشه می‌دواند و سبز می‌شود.شاخه در شاخه می‌پیچد و با سبزینه‌اش فضایی را پر طراوت می‌کند.این گیاه را نخستین بار مهاجری به نام مک‌ادم از اروپا به کانادا آورده است و در کانادا نشانه‌ای است از مهاجر و مهاجرت.

ققنوس
9789643119959
۱۳۹۳
۹۶ صفحه
۲۵۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمود استادمحمد
آ سید کاظم و تیغ و ترنا از مجموعه نمایش‌نامه‌های محمود استاد محمد (جلد اول) نمایش‌نامه
آ سید کاظم و تیغ و ترنا از مجموعه نمایش‌نامه‌های محمود استاد محمد (جلد اول) نمایش‌نامه خورشید هنر درخشنده است اما دیدارش برای هر چشمی میسر نیست؛ هر کسی با هر چشمی، با هر دلی، با هر خوی و خصلتی نمی‌تواند آن جهان ناب را ببیند، تاب آورد و درکش کند. آن شعشعه روشن‌کننده دل، گرم‌کننده باطن، به هر کسی نمی‌تابد. تا پای به آن وادی نگذاری، به سوی دامنه ره نپیمایی، خارها به پا و ...
گل یاس عکس خانوادگی از مجموعه نمایش‌نامه‌های محمود استادمحمد (جلد سوم) نمایش‌نامه
گل یاس عکس خانوادگی از مجموعه نمایش‌نامه‌های محمود استادمحمد (جلد سوم) نمایش‌نامه هفتاد سال قبل ساموئل بکت به تاثیر از نیچه گفت: کلمات از بار معنی تهی شده‌اند. پذیرفتن این مفهوم، هولناک و ویرانگر است و من در پذیرفتن این باور سال‌ها با خود جنگیدم؛ ولی اکنون، غماغم که این ماتم لاجرم همه وجودم را فرا گرفته است. می‌نویسیم، اتفاقی نمی‌افتد، نمی‌نویسیم، اتفاقی نمی‌افتد.
آسید کاظم و 2 نمایش‌نامه دیگر
آسید کاظم و 2 نمایش‌نامه دیگر نمایشنامة «آسیدکاظم» برای اولین بار در دی‌ماه 1350 توسط گروه ”تئاتر دیگر“ و به کارگردانی «محمود استادمحمد» در خانة نمایش و سپس در سال 1351 در تالار بیست و پنج شهریور روی صحنه رفت و همان سال به وسیله انتشارات بابک و بعد از آن انتشارات گام منتشر شد. این کتاب، همان نسخة چاپ اول است که بدون هیچ‌گونه ...
آسید کاظم و تیغ و ترنا از مجموعه نمایش‌نامه‌های محمود استاد محمد (جلد اول) نمایش‌نامه
آسید کاظم و تیغ و ترنا از مجموعه نمایش‌نامه‌های محمود استاد محمد (جلد اول) نمایش‌نامه خورشید هنر درخشنده است اما دیدارش برای هر چشمی میسر نیست؛ هر کسی با هر چشمی، با هر دلی، با هر خوی و خصلتی نمی‌تواند آن جهان ناب را ببیند، تاب آورد و درکش کند. آن شعشعه روشن کننده دل، گرم کننده باطن، به هر کسی نمی‌تابد. تا پای به آن وادی نگذاری، به سوی دامنه ره نپیمایی، خارها به ...
مشاهده تمام رمان های محمود استادمحمد
مجموعه‌ها