نمایش‌نامه

تراژدی رودکی و 2 نمایش‌نامه دیگر

رودکی، چنگ در دست رو به بخارا بر بلندایی ایستاده در باد. با نوایی خوش می‌خواند: هر باد که از سوی بخارا به من آید با بوی گل و مشک و نسیم ختن آید بر هر زن و هر مرد، کجا بروزد آن باد گویی مگر آن باد، همی از ختن آید نی‌نی، ز ختن باد چنو خوش نوزد هیچ کان باد همی از بر معشوق من آید ناگهان صدای آواز زنی از دور به گوش می‌رسد. پریشان، آشفته‌حال. شوریده و سرمت، ابیاتی می‌خواند و از منظر رودکی می‌گذرد. الا ای باد شبگیری گذر کن ز من آی ترک یغما را خبر کن بگو کز تشنگی آبم ببردی ببردی آبم و خوابم ببردی

نمایش
9789642747351
۱۳۸۶
۳۶۰ صفحه
۱۴۸ مشاهده
۰ نقل قول