نمایش‌نامه

نام همه مصلوبان عیسی است

نمی‌دونم واسه چی می‌پرسین و کی هستین. این روزها نمی‌شه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور می‌زنی،‌ می‌چسبوننت یه تیره‌ و دسته‌ای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار می‌کرد. عاشق سینما بود. ولش می‌کردی تو «مولن روژ» داشت فیلم می‌دید.

نمایش
9786005765328
۱۳۸۹
۴۸ صفحه
۲۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ایوب آقاخانی
کسوف (دی وی دی)
کسوف (دی وی دی) نویسنده و کارگردان: ایوب آقاخانی. با نگاهی به ایده‌ای از محمد حاتمی. بازیگران: حمیدرضا آذرنگ، نسیم ادبی، ایوب آقاخانی. ... مدت زمان: 60 دقیقه. قالب‌بندی: DVD
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایش‌نامه)
رویاهای رام نشده امپراتور و آنجلو ماه بر ترک اسب پیر (3 نمایش‌نامه) صحنه: قهوه‌خانه «جنت»؛ حوالی فردوسی! چپ و راست صحنه، تخت‌ها (یا میزها و صندلی‌ها) با فواصلی منظم چیده شده‌اند و به صورت پلکانی با یکدیگر اختلاف ارتفاع دارند. هرچه به عمق صحنه می‌رویم، پله، پله، میزها بالاتر می‌روند. در عمق صحنه ـ در تاریک روشن محو آن ـ بساط قهوه‌چی است. سماور و ردیف قلیان‌ها و حضور محوی از خوراکی‌هایی که شاید ...
کسوف و تمام صبح‌های زمین
کسوف و تمام صبح‌های زمین کسوف که منطقه صفر نامیده بودمش: حاصل گرفتن ذره‌بین روی یک نقطه‌ی عفونی نقطه ضعف تاریخ پر تفاخر بشری‌ست: جنگ و بی‌آرامی و مهاجرت، واقعیت رنج. تمام صبح‌های زمین هم همین است، در بستر و حال و هوایی دیگر: واقعیتی از نسل‌کشی. تنهاماندگی، ضعف پاسخ‌دهنده در برابر پرسش‌گر، راز آلودگی این مسیر و در نهایت، تحقیق تاریخی در خصوص هر دو واقعه‌ی ...
زنانی که به بزها خیره شده‌اند
زنانی که به بزها خیره شده‌اند (در تاریکی صدای مردی شنیده می شود) صدا: «رانندگی در نظر اول پیچیدس. اما فکر می‌کنم فقط احمق‌ها با نظر اول درباره امور پیچیده به نتیجه نهایی می‌رسن. نکته اول: آیا شما احمقید؟ بین شما بعیده کسی به این سوال جواب مثبت بده و حتی خود احمق‌ها!...
2 نمایش‌نامه (نام همه مصلوبان عیسی است رویاهای رام نشده)
2 نمایش‌نامه (نام همه مصلوبان عیسی است رویاهای رام نشده) نمی‌دونم واسه چی می‌پرسین و کی هستین. این روزها نمی‌شه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور می‌زنی،‌ می‌چسبوننت یه تیره‌ و دسته‌ای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار می‌کرد. عاشق سینما بود. ولش می‌کردی تو «مولن ...
مشاهده تمام رمان های ایوب آقاخانی
مجموعه‌ها