رمان ایرانی

صدای سروش

من هم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. موفقیت من شکست دیگری است. من نمی‌خواهم بازنده باشم. انجام این کارها هیچ ارتباطی به من ندارد. من خودم نیستم. جیکاک را در غار جا گذاشتم. من آقا هستم. مردی که وظیفه دارد و نقشی که باید ان را خوب بازی کند.

روزنه
9789643345259
۱۳۹۴
۲۲۴ صفحه
۳۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فرهاد کشوری
۱۱ رمان Farhad Keshvari
دیگر رمان‌های فرهاد کشوری
کشتی توفان‌زده
کشتی توفان‌زده کشتی توفان‌زده داستانی است در دو زمان. داستانی که در یک جزیره می‌گذرد و آدم‌هایی که انگار هرچه می‌کنند نمی‌توانند از این مکان خلاص شوند. مهندسان و کارگرانی که پی طلب‌شان در جزیره گیر کرده‌اند. رمان فصل‌هایی کوتاه و روایتی پرضرباهنگ دارد. مدام اتفاق‌های تازه روی می‌دهد و مشخص نیست که چه کسی در این بلبشو صادق است. هر کدام ...
گره کور
گره کور
سرود مردگان
سرود مردگان وقتی کتاب را می‌خونی، او جون می‌گیرده و از لابه‌لای خط نوشته‌های سیاه می‌زنه بیرون و حاضر می‌شه بالای سر کتاب‌خون. یادگار مرد رشید بود. او هم لابد مهرش را به دل گرفته بود و حالا که مرده، آمده بالای سر مزارش، کاری کرده که کسی از جای مزار سر در نیاره و هیچ‌کس بالای سر یادگار نره، الا خودش. ...
شب طولانی موسا
شب طولانی موسا
مشاهده تمام رمان های فرهاد کشوری
مجموعه‌ها