رمان خارجی

ننامیدنی

(Three novel)

شاید یک رویاست، همه یک رویاست، که غافلگیرم می‌کرد، بیدار می‌شوم، در سکوت، و دیگر هرگز نمی‌خوابم. این من می‌شود، یا رویا، باز هم رویا، رویای سکوتی، سکوتی رویایی، لبریز نجواها، نمی‌دانم، فقط کلمات است، بیداری هرگز، فقط کلمات، چیز دیگری نیست، باید ادامه دهی، همین و بس، چندی دیگر متوقف می‌شوند، خوب می‌دانم، حسش می‌کنم، چندی دیگر ترکم می‌کنند، سکوت می‌شود، لحظه‌ای چند، چند لحظه ناب، یا مال من می‌شود، آن‌که ماندنی است، که نماند، که هنوز می‌ماند، این من می‌شود، باید ادامه دهی، نمی‌توانم ادامه دهم، باید ادامه دهی، ادامه می‌دهم، باید کلمات را بگویی، تا آن وقت که چیزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بیابند، تا وقتی که مرا بگویند، درد غریب، گناه غریب، باید ادامه دهی، شاید پیش از این تمام شده است، شاید پیش از این که مرا گفته‌اند، شاید مرا به آستانه قصه‌ام رسانده‌اند، روبه‌روی دری که به قصه‌ام گشوده می‌شود، که غافلگیرم می‌کند، اگر باز شود، این من می‌شود، سکوت می‌شود، آن‌جا که هستم، نمی‌دانم، هرگز نمی‌دانم، در سکوت نمی‌دانی، باید ادامه دهی، نمی‌توانم ادامه دهم، ادامه می‌دهم.

مهدی نوید
چشمه
9786002291967
۱۳۹۴
۳۴۸ صفحه
۷۷۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
در انتظار گودو (سوگ‌خندنامه در 2 پرده) نمایش‌نامه
در انتظار گودو (سوگ‌خندنامه در 2 پرده) نمایش‌نامه نمایش‌نامه فلسفی «در انتظار گودو» روایت 2 ولگرد با نام «استراگون» و «ولادیمیر» است که در گوشه‌ای از بیابان در انتظار موجودی با نام «گودو» هستند. آنها هرگز گودو را ندیده‌اند و نمی‌دانند که چرا انتظار او را می‌کشند. آن‌چه انتظارش را می‌کشند برایشان مبهم است. یگانه چیزی که آنها را آنجا نگه داشته فقط این امر ساده و خام ...
مرفی
مرفی خورشید بی‌آن‌که چاره دیگری داشته باشد، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمه‌ای در وست برامپتن، خارج از نوررس نشسته بود. او این‌جا در قفسی جمع‌ و جور و شمالی ـ غربی که چشم‌اندازی یکپارچه به قفس‌های جمع و جور و جنوبی ـ شرقی داشت، حدودا شش ماه آزگار خورده و نوشیده و ...
گم‌گشتگان
گم‌گشتگان اندازه بسیار متفاوت است. کوتاه‌ترین اندازه کمتر از شش متر نیست. برخی از آن‌ها با سراندن پایه‌هاشان آماده استفاده شده‌اند. بی هیچ نظم و ترتیبی به دیوار تکیه داده شده‌اند. در عمودی‌ترین حالت بر بلندای آخرین پله بلندترین نردبان بلندقدترین صعودکنندگان می‌توانند با سر انگشتان خویش سقف را لمس کنند. ترکیبش نا آشنا تر از ترکیب دیوار و کف نیست.
دست آخر
دست آخر یه دیوونه رو می‌شناختم که فکر می‌کرد دنیا به آخر رسیده. نقاش بود و حکاک. خیلی دوستش داشتم. می‌رفتم و می‌دیدمش، توی دیوونه‌خونه. با دست‌هام می‌گرفتمش و می‌کشوندمش کنار پنجره. ببین! اون‌جا! ذرت‌های در حال قد کشیدن! حالا اون‌جا! ببین! بادبون‌های قایق‌های ماهی‌گیری! همه‏ اون زیبایی! دستش رو پس می‌کشید و به کنج خودش برمی‌گشت. هراسون بود. هر چی دیده ...
مجموعه آثار نمایشی بکت (‌نمایش‌نامه)
مجموعه آثار نمایشی بکت (‌نمایش‌نامه) این مجموعه جمع‌آوری اکثر نمایش‌نامه‌های بکت است از جمله، در انتظار گودو، آخر بازی، آمد و رفت، فیلم، همه افتادگان، فاجعه، نه من و... می‌باشد.
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها