رمان خارجی

دختری که رهایش کردی

(The girl you left behind)

می‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت می‌سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد. به زودی می‌تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگر اون‌قدری بی‌رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.

میلکان
9786007845820
۱۳۹۵
۴۷۲ صفحه
۶۳۳۳ مشاهده
۳۷ نقل قول
جوجو مویز
صفحه نویسنده جوجو مویز
۳۰ رمان پائولین سارا جو مویس و در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در رویال هالووی (Royal Holloway) دانشگاه لندن (University of London)و کالج نیو بدفورد دانشگاه لندن (Bedford New College) تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ او برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت برای شرکت در دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری در دانشگاه شهر (City University) در لندن شد. او پس از آن به مدت ۱۰ سال (به جز یک سالی که در هنگ کنگ برای ساندی مورنینگ ...
دیگر رمان‌های جوجو مویز
هنوز هم من
هنوز هم من تلفنم رو از جیبم کشیدم بیرون و عکس‌ها رو رد کردم تا به عکس‌های مورد علاقه‌م از سم رسیدم که با یونیفرم سبز تیره‌ش روی تراس نشسته بود. تازه کارش تمام شده بود و چای می‌نوشید، در حالی که به من لبخند می‌زد. خورشید پایین پشت سرش بود و یادم می‌آد که داشتم به خورشید نگاه می‌کردم که چطوری پایین ...
تک و تنها در پاریس و مجموعه داستان‌های دیگر
تک و تنها در پاریس و مجموعه داستان‌های دیگر آخر هفته پر از ماجرا، آزادی، خنده، عشق، دلدادگی و ... نل تمام زندگی‌اش طبق برنامه‌ریزی قبلی پیش می‌رود؛ او هرگز به پاریس نرفته است، اما وقتی علی‌رغم قرار و مدارهای قبلی با نامزدش، سر و کله او پیدا نمی‌شود، خود را می‌بازد و... ولی نل تک و تنها در پاریس فرصت پیدا می‌کند تا نگرش خود را به زندگی ...
پس از تو
پس از تو لوسیکا کلارک دختر پرستاری که در دنیای بزرگ‌تری به رویش گشوده شده است، می‌رود تا زندگی را از سر بگیرد و آهنگی دیگر از بودن خویش بنوازد. لوسیا که اینک تحول عظیمی در او رخ داده است با تچربه جدیدی روبه‌رو می‌شود و شرایط به گونه‌ای رفم می‌خورد که یک بار دیگر در آزمون زندگی شرکت می‌کند وبر سر دوراهی ...
باز هم من
باز هم من روزی روزگاری، دختری کوچک در این دنیا زندگی می‌کرد. او خیلی شاد بود یا دست کم خودش به خودش می‌گفت که خیلی شاد است. او مانند بسیاری از دخترهای دیگر بود، دوست داشت تلاش کند تا متفاوت به نظر برسد، شبیه کسی که خودش نبود؛ اما مانند بسیاری از دختران دیگر، زندگی مسیر او را تغییر داد و به جای ...
آخرین نامه معشوق
آخرین نامه معشوق عزیزترینم و تنها عشقم .پای حرفم هستم، به این نتیجه رسیدم که تنها راه پیش روی ما اینه که یکی از ما تصمیم بزرگی بگیره ... من به اندازه تو قوی نیستم. وقتی اولین بار تو رو دیدم, به نظرم خیلی شکننده اومدی‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏کسی که باید ازش مراقبت کنم, ولی متوجه شدم کاملا در اشتباه بودم. تو یه زن قوی ...
مشاهده تمام رمان های جوجو مویز
مجموعه‌ها