رمان ایرانی

الفبای مردگان

الفبای مردگان رمان سرگشتگی آدم‌هایی است که در هزارتوهای تاریخ و جغرافیا گم شده‌اند. در این هزارتوها، هر راه تازه می‌تواند بی‌راهه دیگری باشد و باعث سرگردانی بیش‌تر آدم‌ها بشود و به زندانی دیگر ختم شود. آدم‌های این رمان همگی یک بار از اسب افتاده‌اند، ولی تلاش می‌کنند از اصل نیفتند تا روزی که بتوانند شاهراه را پیدا کنند و از این هزارتوهای هزار و یک شبی خود را نجات دهند. ساختار الفبای مردگان همچون سرگذشت آدم‌های رمان تو در توست و از روایتی به روایت دیگر نقب می‌زند و دنبال سرگذشت یکی دیگر از آدم‌ها در تاریخ و جغرافیای دیگری می‌رود.

نیلوفر
9789644486807
۱۳۹۵
۲۱۶ صفحه
۱۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هادی خورشاهیان
من هومبولتم
من هومبولتم انسان عمدتا با موضوعات زندگی می‌کند و حتی احساس و رفتار او بستگی به تصوراتش دارد. او موجود منحصر به فردی است که زبان، احساس و رفتار را به او، یا برای او انتقال می‌دهد.
هزارتوی خواب‌های من
هزارتوی خواب‌های من مردها در هر سن و سالی که باشند اخلاق‌های عجیب و غریبی دارند. بچه هم که بود همین‌ طوری توی خانه بند نمی‌شد. شاید به خاطر این است که توی خانه به دنیا نیاورده بودمش. بین راه دو تا روستا به دنیا آمد که رفته بودیم عزای مادر یکی از همسایه‌ها.
سودابه سیاوش را کشت
سودابه سیاوش را کشت «بهمن شعله‌ور»اسم یک آدم است. یک مترجم که کتاب‌های خوبی را به خوبی ترجمه کرده است. این را گفتم که بدانید خودم می‌دانم، اما الان من اصلا نمی‌خواهم درباره این مترجم مشهور حرف بزنم. می‌خواهم درباره بهمنی حرف بزنم که شعله‌ور بود. حواس‌تان نرود به بهمن پنجاه و هفت که انقلاب شد...
از خواب می‌ترسیم
از خواب می‌ترسیم نفس نفس می‌زدم و تپه را می‌رفتم بالا. از وقتی مرده بود سنگین‌تر شده بود انگار. تا وسط جنگل دوام آورد، اما آنقدر خون از بدنش روی برگ‌ها ریخت که دیگر توان نفس کشیدن هم نداشت. جنگل که تمام شد فهمیدم تمام کرده است. اما نمی‌توانستم جنازه‌اش را بگذارم خرس‌ها و گرگ بخورند. زنده که بود به خون هم تشنه ...
مشاهده تمام رمان های هادی خورشاهیان
مجموعه‌ها