نمایش‌نامه

مستاجر جدید و نمایشی برای 4 نفر سلام‌ها

مستاجر در طبقه ششم، در پناهگاه خود، پشت حصاری از وسایل سنگر گرفته، او تمامی روزنه‌ها را بسته است، نه نوری و نه دیگر تماسی با مردم. او دیگر حتی حضوری هنری را نیز تحمل نمی‌کند.

علی باش
ترانه
9786007061497
۱۳۹۵
۸۴ صفحه
۱۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
اوژن یونسکو
صفحه نویسنده اوژن یونسکو
۲۳ رمان Jean Maurice Eugène Clément Cocteau (5 July 1889 – 11 October 1963) was a French poet, novelist, dramatist, designer, boxing manager, playwright and filmmaker. Along with other Surrealists of his generation (Jean Anouilh and René Char for example) Cocteau grappled with the "algebra" of verbal codes old and new, mise en scène language and technologies of modernism to create a paradox: a classical avant-garde. His circle of associates, friends and lovers included Jean Marais, Henri Bernstein, Édith Piaf, whom he ...
دیگر رمان‌های اوژن یونسکو
قربانیان وظیفه (نمایش‌واره) نمایش‌نامه
قربانیان وظیفه (نمایش‌واره) نمایش‌نامه بودن یعنی زندگی جسمانی و اجتماعی، یعنی تسلیم اوامر جسمانی و پیکره اجتماعی شدن، زندگی کردن و اجتماعی شدن تنها به این بها، امکان‌پذیر است. در نتیجه ما همه قربانیان وظیفه هستیم. تئاتر برای من یک اعتراف است. نمایش من درون من است. اغلب به خود می گویم: درونم جهانی است خرد که جهان کلان را به تصویر می‌کشد.
شاه می‌میرد
شاه می‌میرد همیشه نسبت به مرگ حساس بودم از وقتی 40 سالگی را پشت سر گذاشتم دریافتم روزی می‌میرم انگار در یک آن دریافته بودم که هیچ راهی برای گریز از این سرنوشت محتوم وجود ندارد!
قاتل بدون مواجب
قاتل بدون مواجب این داستان با ترسیمی رمزگونه، ما را در جهانی بیگانه، شبیه جهان کافکا، غوطه‌ور می‌سازد. یک تجربه، یعنی هجوم خیال در زندگی روزمره، فاقد هرگونه توضیح روان‌شناختی، توطئه پلیس و در واپسین تحلیل، پیروزی شقاوت بدون منطق.
درس استاد و نمایشگاه خودرو
درس استاد و نمایشگاه خودرو "درس" تقابل شخصیت‌های پررنگ، یک ترکیب تصویری زنده،‌ مکالمه‌ای که محور و سامانه درونی است، همراه با دگرگونی‌های جذاب، به اوج می‌رسد و طول نمایش‌نامه با خود درس یکسان است. آیا می‌توان سنت را با نوآوری آشتی داد؟
کرگدن
کرگدن برانژه: (به ژان) زندگی‌کردن امری غیرعادی‌ست. ژان: برعکس، هیچی طبیعی‌تر از این نیست. دلیلش هم اینکه همه‌ی مردم زندگی می‌کنند. برانژه: تعداد مُرده‌ها بیشتر از زنده‌هاست. تعداد اونها روزبه‌روز بیشتر می‌شه، زنده‌ها کمیابن. ژان: مُرده‌ها، باید گفت چنین چیزی وجود نداره! هاه! هاه!... (خنده‌ی بلند) اونها هم به شما فشار می‌آرند؟ چیزی که نیست، چطوری می‌تونه فشار بیاره؟ برانژه: من خودم از خودم می‌پرسم ...
مشاهده تمام رمان های اوژن یونسکو
مجموعه‌ها