رمان ایرانی

داستان زخم‌خورده‌ها

بالاخره آنالیز تموم میشه، آرمیا و همراهاش جنس‌ها رو تحویل می‌گیرن و پول‌ها رو تحویل طرف مقابل میدن. بعد از تمام عملیات رد و بدل، آرمیا با فردان و کیومرث و صارم دست میده و بعد به سمت حیاط به راه می‌افته. رئیس‌ها هم از عملیات میان بیرون تا اون‌ها رو تا دم در خروجی همراهی می‌کنن. وسط‌های راه یهویی صارم متوجه غیبت محافظ‌ها میشه. -پس این بی‌پدرهای مفت‌خور کجا غیبشون زد. هنوز جمله‌اش تموم نشده بود که یهو بچه‌های گروه ضربت دور تا دورشون رو محاصره می‌کنن. -ایست پلیس، از جاتون تکون نخورید. حلقه محاصره رو تنگ‌تر و تنگ تر می‌کنن. بیچاره فردان و کیومرث و صارم فرصت هیچ کاری رو پیدا نمی‌کنن. سرهنگ فریور: «همه شونو دستگیر کنید.»

اوحدی
9786006544281
۱۳۹۴
۱۵۶ صفحه
۱۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های رحیم کلهر
عاشقانه‌های 1 ویراستار
عاشقانه‌های 1 ویراستار از پنجره دیدم بارها و بارها که می‌نوشت عشق به روی آب حوض، به روی دیوار من شناختم عشق را و هنوز انگشتان نازک و ظریفم می‌نویسد عشق را بی‌قلم به روی آجری از آجرهای دیوار حیاطمان من می‌شناسم عشق را و در درونم رازیست قدیمی که خدا انگشتانه آن را به رسم بندگی‌ام می‌شناسم عشق را و می‌دانم که ...
مشاهده تمام رمان های رحیم کلهر
مجموعه‌ها