رمان خارجی

مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متأسف است

(Oma lasst gru ben und sagt)

فردریک بَکمَن، وبلاگ‌نویس و نویسنده جوان و بسیار موفق سوئدی، سال 1981 در استکهلم به دنیا آمد. اولین اثر نویسنده، مردی به نام اُوِه است که در سال 2012 وارد بازار کتاب سوئد شد و بلافاصله با فروشی بیش از ششصد هزار نسخه، در صدر پُرفروش‌ترین کتاب‌های سال قرار گرفت. مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متأسف است، نیز با استقبال گسترده‌ای در سطح بین‌المللی روبه رو شد و ماه‌ها در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های سال 2016 قرار داشت. این کتاب داستانى درباره زندگى و مرگ و همچنین یکی از مهمترین حقوق زندگى است؛ حق متفاوت بودن. داستانى در مورد السا دخترى هفت ساله و مادربزرگ هفتاد و هفت ساله دیوانه‌اى که از بالکن آپارتمان خود با پینت‌بال به غریبه‌ها در خیابان شلیک مى‌کند و در همان حال بهترین دوست السا هم به شمار مى‌آید. داستانى پر از عشق و امید و بخشش و پذیرش تفاوت‌ها. داستان زندگى السا شما را تا آخرین صفحه کتاب به دنبال خود مى‌کشد. کتابى که اگر خواندنش را از دست بدهید، هرگز خودتان را نخواهید بخشید.

9786008211594
۱۳۹۵
۴۸۸ صفحه
۵۱۶ مشاهده
۸ نقل قول
دیگر رمان‌های فردریک بکمن
مردی به نام اوه (پالتویی)
مردی به نام اوه (پالتویی) مردی به نام اوه، اولین رمان فردریک بکمن (نویسنده سوئدی)، شاهکارهای است که طیف وسیعی از خوانندگان را در سراسر دنیا غافل‌گیر کرده است و لذت مطالعه رمانی درجه یک و دوست‌داشتنی را برایشان به ارمغان آورده است. این کتاب تاکنون به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است. محبوبیت مردی ...
بریت ماری این‌جا بود
بریت ماری این‌جا بود جوهره داستان دوباره یافتن شور زندگی است، حتی در سال‌های پیری. و چه بسا برای بسیاری که دچار پیری زودرس شده‌اند، سرآمد ماجراجویی‌های تازه‌ای باشد. ذات زندگی همواره مانند کودکی بازیگوش است که کنجکاوانه به دنبال تجربیات تازه و کشف ناشناخته‌های دنیاست. بدون شک این ما هستیم که روزهای‌مان را تبدیل به مرور روزمرگی‌ها کرده‌ایم و اگر گذر عمر تبدیل ...
و من دوستت دارم
و من دوستت دارم این کتاب، داستانی کوتاه است درباره آن‌چه که در ازای نجات یک زندگی، باید قربانی کنیم. اگر نه آینده، که گذشته هم مهم باشد، اگر نه تنها جایی که می‌رویم، بلکه رد پایی هم بجا می‌گذاریم اهمیت داشته باشد، اگر مجبور باشیم همه دار و ندارمان را بگذاریم؛ خود را فدای چه کسی خواهیم کرد؟
شهر خرس‌ها
شهر خرس‌ها کشف و پرورش یک بازیکن حقیقتا با استعداد، درست مثل دیدن درخت گیلاسی پر شکوفه در یک باغ یخ‌زده است و شهر در ژرفای آن زمستان طولانی بوی بهار می‌داد. درختان گیلاس همیشه بوی درخت گیلاس می‌دهند، اما پول بوی هیچ‌چیزی نمی‌دهد. شاید نفرت از عشق ساده‌تر باشد، اما او از عشق و نفرت گذشت و سرانجام پیروز شد. "با ...
بریت ماری این‌جا بود
بریت ماری این‌جا بود هر مرگی ناعادلانه است، و هر کسی که در عزاست، دنبال مقصر می‌گردد. اما خشم ما تقریبا همیشه با این بینش بی‌رحمانه مواجه می‌شود که هیچ‌کس مسئول مرگ کسی نیست. ولی اگر کسی مسئول باشد چه؟ اگر می‌دانستی چه‌کسی - شخصی را که عاشقش بوده‌ای - از تو ربوده چه؟ آن‌وقت چه کار می‌کردی؟
مشاهده تمام رمان های فردریک بکمن
مجموعه‌ها