رمان خارجی

کوایدان (حکایت اشباح)

صدای گام‌های سنگینی که از ایوان بالا می‌آمدند به گوشش خورد. پاها با شتاب سنجیده نزدیک شدند، کنارش توقف کردند. سپس برای دقایق طولانی که در آن هویچی حس می‌کردکل بدنش را دارد با تپش قلبش می‌لرزد سکوتی عمیق همه‌جا را فرا گرفت. سرانجام صدای خشنی در نزدیکی‌اش زیر لب سخن گفت: «بیوا که این جاست، اما از بیوانواز فقط دو گوش می‌بینم... پس به این خاطر است که او پاسخی نمی‌دهد: او دهانی ندارد که با آن سخن بگوید و جز گوش هایش چیزی از او باقی نمانده است... اکنون همین گوش‌ها را برای اربابم می‌برم تا گواه این باشد که دستورات همایونی تا آخرین حد ممکن اجرا شده‌اند...»

نفیر
9786009692002
۱۳۹۵
۱۵۱ صفحه
۲۶۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های لافکادیو هرن
کتاب اشباح
کتاب اشباح در زمان‌های قدیم، مرد ثروتمندی به نام «اینامورایا گنسوک» در بخشی از کشور ژاپن به نام «تامبا» زندگی می‌کرد. گنسوک دختر بسیاز زیبا و باهوشی به نام «اونسو» داشت که او را برای تحصیل به مدرسه‌ای در شهر فرستاده بود؛ اما به خاطر ضعیف بودن سطح علمی شهر مجاور روستاشان، او را به «کیوتو» فرستاد. مدتی گذشت و اوسونو با ...
مشاهده تمام رمان های لافکادیو هرن
مجموعه‌ها