پزشک روانشناسی، که از استادان صاحبنظر در روانکاوی است میگوید: رویا درامی است که ما در یک زمان هم نویسندهاش هستیم، هم بازیگر اصلیاش و هم تماشاگرش. در واقع ما همیشه در رویا، در موقعیتی خاص به سر میبریم و این خود درجه کمال تئاتر است...
۲۳ رمان
Jean Maurice Eugène Clément Cocteau (5 July 1889 – 11 October 1963) was a French poet, novelist, dramatist, designer, boxing manager, playwright and filmmaker. Along with other Surrealists of his generation (Jean Anouilh and René Char for example) Cocteau grappled with the "algebra" of verbal codes old and new, mise en scène language and technologies of modernism to create a paradox: a classical avant-garde. His circle of associates, friends and lovers included Jean Marais, Henri Bernstein, Édith Piaf, whom he ...
آوازخوان طاس
آوازخوان طاس، نمایشنامهای است که بیش از چهارده سال به روی صحنه ماند! هدف یونسکو، در این نمایشنامه، بازنمودن قهقرای آدمی به علت از دست نهادن اصالت و تشبه به دیگران است. بهترین نمودار از این قهقرا، فرسودگی زبان محاوره و ابتذال گفتگوهاست، چرا که، به عقیده او، فرسودگی زبان حکایتگر فرسایش اندیشه است: همه میکوشند که مثل دیگران سخن ...
بازیهای کشتار همگانی
«بازی کشتار همگانی در تداومی از تابلوها شکل گرفته است و عظمتش را فقط در همجواری بلافاصله و سریع لحظاتی که آن را تشکیل میدهد، مییابد. موضوع واحد: مرگ، خود مرگ. فکر میکنم که تئاتر هرگز چنین تصویری، تصویر سخت، ناب و اینقدر دقیق، از مرگ ارائه نداده است.»
کرگدن
برانژه: (به ژان) زندگیکردن امری غیرعادیست.
ژان: برعکس، هیچی طبیعیتر از این نیست. دلیلش هم اینکه همهی مردم زندگی میکنند.
برانژه: تعداد مُردهها بیشتر از زندههاست. تعداد اونها روزبهروز بیشتر میشه، زندهها کمیابن.
ژان: مُردهها، باید گفت چنین چیزی وجود نداره! هاه! هاه!... (خندهی بلند) اونها هم به شما فشار میآرند؟ چیزی که نیست، چطوری میتونه فشار بیاره؟
برانژه: من خودم از خودم میپرسم ...
کرگدن
مشکل میتوان اوژن یونسکو را، بهتر از اوژن یونسکو تفسیر کرد. اوژن یونسکو، زاییده دنیای رهایی و تخیل خویشتن است که بیپیچ قید و بندی، با نگاهی گزنده و مضحک دنیا را به تصویر میکشاند. با نقب به خود و به من و به تو و دیگری، دنیا را میگوید و درباره نوشتههایش میگوید:
وسوسههای متناقض یا مکمل مرا به نوشتن ...
پیاده در هوا
شادی وصفناپذیری قهرمان داستان را در بر میگیرد و او سرمست از یقین، احساس سبکی کرده و شروع به دویدن میکند. ناگهان پلی نقرهای، بر بالای پرتگاه مسلط بر قلهای نورانی پدیدار میشود. قهرمان؟ هیجانزده از یک شادی احمقانه از روی زمین جدا شده و فریاد میزند: یه دفعه راه پرواز کردن رو یاد گرفتم. چطور این کار ساده رو ...