رمان خارجی

پس از تو

«مدتی در دنیای جدیدت احساس ناخوشایندی خواهی داشت، خارج شدن از دایره امنیت همیشه با حس عجیبی همراه خواهد بود... عطشی در توست کلارک، نوعی جسارت و بی‌باکی، فقط مثل اکثر مردم آن را سرکوب کرده‌ای. فقط خوب زندگی کن، فقط زندگی کن. با عشق، ویل.» دو سال گذشته است... لوئیسا کلارک دیگر یک دختر عادی با یک زندگی معمولی نیست، زندگی او دگرگون شده است: دیگر هیچ چیز سر جای خودش نیست، تا این که «لی لی» و «سم» وارد زندگی او می‌شوند و به آن معنا و روحی تازه می‌بخشند.

شیدا رضایی
مصدق
9786007436684
۱۳۹۵
۴۵۶ صفحه
۶۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جوجو مویز
صفحه نویسنده جوجو مویز
۳۰ رمان پائولین سارا جو مویس و در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در رویال هالووی (Royal Holloway) دانشگاه لندن (University of London)و کالج نیو بدفورد دانشگاه لندن (Bedford New College) تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ او برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت برای شرکت در دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری در دانشگاه شهر (City University) در لندن شد. او پس از آن به مدت ۱۰ سال (به جز یک سالی که در هنگ کنگ برای ساندی مورنینگ ...
دیگر رمان‌های جوجو مویز
دختری که رهایش کردی
دختری که رهایش کردی می‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت می‌سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد. به زودی می‌تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگر اون‌قدری بی‌رحم نیست ...
دشت ستاره‌ها
دشت ستاره‌ها نویسنده کتاب من پیش از تو، جوجو مویز، این بار شما را به خواندن داستان نفس‌گیر پنج زن فوق‌العاده و ماجراهای خواندنی‌شان در لابه‌لای کوه‌های سر به فلک‌کشیده ایالت کنتاکی دعوت می‌کند. آلیس رایت به امید فرار از زندگی ملال‌آورش در انگلستان با بنت فن کلیو خوش‌تیپ آمریکایی ازدواج می‌کند. اما خیلی زود متوجه می‌شود که محل زندگی جدیدیش به ...
من پیش از تو
من پیش از تو با صدای: مریم پاک‌ذات و گروهی از گویندگان لوییزا کلارک 26 ساله با خانواده‌اش زندگی می‌کند. او جاه‌طلب نیست و صلاحیت‌های کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش، ترینا، کم می‌آورد. لوییزا که در تامین خانوداه کمک می‌کند، شغلش را در یک کافه محلی از دست می‌دهد. بعد از چندین تلاش بی‌نتیجه، بالاخره یک موقعیت استخدامی خاص گیر می‌آورد: کمک برای ...
رها در باد
رها در باد هر چیزی را که خوب است باید فورا قاپید. اگر چشم‌تان نتواند به قدر کافی ارزش چیزی را ببیند، پس لایق آن نیستید. دیزی به آن فرشته‌ها خیره شد، اکنون که دیگر شانسی نبود آن‌ها مال او باشند مشتاقانه می‌خواست‌شان. «گاهی سرنوشت برای ما چیزایی تو چنته داره که تصورشم نمی‌کنیم، فقط کافیه ایمان داشته باشیم که اتفاقای خوبی برامون ...
خلیج نقره‌ای
خلیج نقره‌ای نمی‌دونین پایین اومدن و سقوط کردن چقدر آسونه. وقتی می‌فهمی که پایین پایینی و هیچ‌کی دور و برت نیست. مثل یه خواب می‌مونه که یهو نمی‌فهمی از کجا سر در آوردی. بعد یهو می‌بینی هیچ‌کی رو نداری که کمکت کنه یا حتا دلداری‌ت بده که آره می‌تونی برگردی و حرفاش یه نوری باشه تو قلبت که می‌شه برگشت. تو اون ...
مشاهده تمام رمان های جوجو مویز
مجموعه‌ها