شعر

حیدر بابایه سلام (مجموعه شعر)

هر گاه شعله می‌جهد از آذرخش چند. سیلاب‌ها خروش‌زنان تند می‌دوند. صف بسته دختران و بر آن خیره می‌شوند. حیدر بابا به شوکت تو، قوم تو سلام! باشد زبان گشوده کنی یاد من به‌ نام! هرگاه کبک‌‌ها همه پرواز می‌کنند. خرگوش‌ها ز بیخ و بن بوته می‌جهند. گل‌ها شکفته باغچه را جلوه می‌دهند. گر ممکن است جمله ما را به ‌یاد کن. نشکفته قلب‌ها همه را یاد و شاد کن. عید است و باد چادر دهقان به‌برکشان. «نوروز گل» چو برف‌گل از خاک پرکشان. ابر سپید رخت خود از آب در کشان.

خجسته
9789642975358
۱۳۹۵
۶۴ صفحه
۸۳ مشاهده
۰ نقل قول