رمان خارجی

ورای فراموشی

(Du plus loin de loubli)

«آدم می‌توانست ساعت‌ها در ان تراس گفتگو کند. کلماتی پوچ و جملاتی تو خالی، انگار من و او عمرمان را کرده بودیم، وقت اضافه هم گرفته بودیم و دیگر حتی نمی‌توانستیم به گذشته اشاره کوچکی هم بکنیم. او با نقشش کاملا کنار آمده بود. سرزنشش نمی‌کردم: من هم هر چه پیشتر می‌رفتم، هر آن چه را که در زندگی ام بود، به فراموشی می‌سپردم و هر بار که رشته کاملی از آن پاک می‌شد، احساس خوش سبکبالی به من دست می‌داد.»

9786009576043
۱۳۹۶
۱۲۸ صفحه
۳۰۲ مشاهده
۰ نقل قول
پاتریک مودیانو
صفحه نویسنده پاتریک مودیانو
۱۱ رمان Patrick Modiano is a French language novelist and winner of the 2014 Nobel Prize in Literature.

He is a winner of the Grand prix du roman de l'Académie française in 1972, the Prix Goncourt in 1978 for his novel Rue des boutiques obscures and of the Nobel Prize in Literature in 2014.

Modiano's parents met in occupied Paris during World War II and began their relationship in semi-clandestinity. Modiano's childhood took place in a unique atmosphere: between the ...
دیگر رمان‌های پاتریک مودیانو
رختکن کودکی
رختکن کودکی وقتی او را دیدم، کنار نرده پر نقش و نگاری نشسته بودم که کافه را از سالن بیلیارد جدا می‌کند، نتوانستم بلافاصله خطوط چهر‌ه‌اش را تشخیص بدهم. بیرون، نور خورشید به حدی شدید است که آدم هنگام وارد شدن به کافه چشمش سیاهی می‌رود. لکه روشن کیف دستی طلایی رنگش، بازوهای برهنه و صورتش که از سایه بیرون آمده است؛ ...
خاطرات خفته
خاطرات خفته زمانی از روز را که ترجیح می‌دادم، زمستان پاریس بین ساعت شش تا هشت و نیم صبح بود، که هوا هنوز تاریک بود. مهلتی پیش از برآمدن روز. زمان معلق بود و آدمی خویشتن را سبک‌تر از همیشه احساس می‌کرد. من به کافه‌های مختلف پاریس که در آن ساعت درهایشان را به روی اولین مشتری‌ها باز می‌کردند رفت و آمد ...
پرسه‌های شبانه
پرسه‌های شبانه نیم قرن بعد، وقتی ردپای عمر روی غبار خاطره‌ها پیداست، دفترچه یادداشتی پیدا می‌کنید از روزهای گم شدۀ جوانی‌تان و کلمه به کلمه و خط به خط همۀ آنچه را گرد فراموشی گرفته بود مرور می‌کنید. زنی را که دوستش می‌داشتید، کتابی که می‌خولندید، محله‌ای که پاتقتان بود، دوستانی که گذر زمان تنها تصویری مبهم ازآنها برایتان ترسیم می‌کند… فکر ...
چمن شب‌ها
چمن شب‌ها از وقتی شروع به نوشتن این صفحات کرده‌ام به خود می‌گویم بی تردید راهی برای مبارزه با فراموشی وجود دارد. و آن این است که به مناطقی از پاریس بروید که سی، چهل سال است به آن‌جا بازنگشته‌اید و بعدازظهری را آن‌جا سپری کنید مثل اینکه در حال دیدبانی و مراقبت هستید. شاید زنان و مردانی که از خودتان می‌پرسید ...
میدان اتوال
میدان اتوال افسر آلمانی شتابان می‌پرسد: آقا ببخشید میدان اتوال کجاست؟‌ مرد جوان سمت راست قلبش را نشان می‌دهد... ...میدان اتوال زمانی که کتاب بسته شد درست در مرکز پایتخت درد ثبت نمی‌شود...
مشاهده تمام رمان های پاتریک مودیانو
مجموعه‌ها