شعر

وقتی تو نباشی چرا 2 صندلی

خاطراتت را بگیر. لبخندت را پس نمی‌دهم؛ بگذار بگویند دزدی در روز روشن؟! می‌گویم: لبخندم را قصاص کنید و بگیرید! لبخندش را پس نمی‌دهم.

فصل پنجم
9786003044425
۱۳۹۶
۱۰۴ صفحه
۱۵۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های چیستا یثربی
زنی که تابستان گذشته رسید
زنی که تابستان گذشته رسید نمی‌شد شمردشون، همه‌شون وحشی بودن، زیر نور ماه له‌له می‌زدن و چشماشون برق می‌زد، انگار همه‌شون هار بودن، ما شروع کردیم به دوئیدن، اونا هم دنبال ما می‌دوئیدن، سیاوش دست منو گرفته بود. من حتی فرصت نمی‌کردم جیغ بزنم، دیگه به پشت سرم نگاه نمی‌کردم، چون حالا مطمئن بودم همه سگای ولگرد اون شهر توی اون پارک جنگلی جمع شدن ...
خواب گل سرخ
خواب گل سرخ خواب گل سرخ رمانی درباره آدم‌هاست، آدم‌های ساده و معمولی. آدم‌هایی مثل من، شما، همسایه‌ها و مردم کوچه و بازار... همه ما دل‌مان می‌خواهد از اتاق تنهایی خود خارج شویم و به آدم‌ها نزدیک شویم. همه ما دل‌مان می‌خواهد که دوست داشته باشیم و دوست داشته شویم، اما آیا در دنیای متکثر و مجازی امروز، چنین چیزی ممکن است! یک ...
کوتاه کردن موی مرده (مجموعه داستان ایرانی)
کوتاه کردن موی مرده (مجموعه داستان ایرانی) زبان فارسی ...
پری‌خوانی عشق و سنگ (مجموعه 3 نمایش‌نامه)
پری‌خوانی عشق و سنگ (مجموعه 3 نمایش‌نامه) خدا شنید و لبخند زد و لبخند خدا آفتاب است که هرگز با زمین قهر نمی‌کند و هر آفتاب تازه یعنی جهانی تازه، ببین از چاه چه آورده‌ام؟ آخرین وصیت بزرگ‌مردی را... بخوان... صدای مرا در صحرا آواز ده. خواستم از چاه بیرون بیایم تا بخوانم. خواستم بیرون بیایم، اما نشد. تاریکی مرا به سوی خود کشید. گویی که آن مردان ...
من آناکارنینا نیستم
من آناکارنینا نیستم زن را در اعماق صدای مرد دفن کردند، هیچ‌کس نیامده بود. تنها مردی گنگ و غریب، روی مزار زن نشسته بود و بی صدا می‌گریست و مردم شهر نمی‌دانستند که چرا آن شب در خواب‌هایشان، مردی تا سحر، «دوستت دارم» می‌گفت.
مشاهده تمام رمان های چیستا یثربی
مجموعه‌ها