رمان ایرانی

شیراز خیابان افرا

صدای مردانه‌ای در گوشش پیچید"دخی خودتی؟ بابا آخه دختر این‌قدر شبیه مادرش میشه؟" بغض کرده بود "حبیب تویی؟" صدای خنده حبیب گوشش را پر کرده بود "جز من کی بهت میگه دخی؟" راست میگفت، جز حبیب هیچ‌کس!

9786007507483
۱۳۹۶
۴۳۲ صفحه
۵۰۶ مشاهده
۱ نقل قول