رمان خارجی - فرانسه

سوء تفاهم

(L malentendu)

«میان تختخواب و کاه‌هایش یک تکه روزنامه کهنه‌ای را یافتم که به پارچه‌ای چسبیده بود. رنگ آن زرد و شفاف شده بود. واقعه سرگرم‌کننده‌ای را بیان می‌کرد که اولش افتاده بود، ولی می‌بایست در چکسلواکی اتفاق افتاده باشد. مردی برای ثروتمند شدن، از یک دهکده کوچک راه افتاده بود. بعد از بیست و پنج سال؛ در حالی که متمول شده بود، با یک زن و یک بچه، بازگشته بود. مادر و خواهرش در دهکده‌ای که زادگاه او بود، مهمان‌خانه‌ای را اداره می‌کردند. برای غافلگیر کردن آن‌ها، زن و بچه‌اش را در مهمان‌خانه دیگری گذاشته بود و خودش به مهمان‌خانه مادرش رفته بود، در آن‌جا کسی او را نمی‌شناخت. او برای خوشمزگی، به فکرش رسیده بود که اطاقی در آن‌جا اجاره کند. پولش را به رخ آن‌ها کشیده بود، مادر و خواهرش، برای به دست آوردن پول او، شبانه با چکش او را کشته بودند. صبح زنش در پی شوهرش آمده بود و بدون این که هویت مسافر را شناسایی کند، داستان را فهمیده بود.

مصدق
9786009442188
۱۳۹۶
۸۸ صفحه
۳۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
عصیانگر
عصیانگر ‹‹عصیانگر›› حاصل تاملات اندیشمندی است که بی‌گمان با همه نحله‌های فکری و عقیدتی اروپای پس از جنگ، و دوران‌های پیش از آن، آشنا بوده و در جامعه‌ای می‌زیسته که به طور مستمر تحت تاثیر مکتب‌های گوناگون قرار داشته است. کامو، در این کتاب کم‌ و ‌بیش در همه تجربه‌های ایمانی و عقیدتی اروپاییان، از مسیحیت گرفته تا نیست‌انگاری، از فاشیسم ...
میهمان
میهمان کمی بعد، مدیر مدرسه در حالی که روبروی پنجره کلاس ایستاده بود، روشنایی زلالی را که تمامی سطح فلات را پوشانده بود تماشا می‌کرد. پشت سر او، روی تخته سیاه در میان رودهای پیچ در پیچ کشور فرانسه کلماتی با گچ نوشته شده و به طور نامرتب روی تخته پخش شده بود، او آنها را تازه دیده بود: تو، برادر ...
تسخیرشدگان (اقتباسی از رمان داستایفسکی) نمایش‌نامه
تسخیرشدگان (اقتباسی از رمان داستایفسکی) نمایش‌نامه تسخیرشدگان یکی از چهار یا پنج اثری است که من فراتر از همه آثار قرارشان می‌دهم. از بسیاری جهات می‌توانم ادعا کنم که با آن‌بار آمدم و از آن تغذیه فکری کردم.
بیگانه
بیگانه امروز مادر مرد. شاید هم دیروز مرده بود، دقیقا یادم نیست. یک تلگراف از خانه سالمندان برای من فرستاده‌اند که: «مادرتان درگذشته است، فردا مراسم خاکسپاری برگزار می‌شود. تسلیت ما را بپذیرید.» از متن تلگراف چیز زیادی متوجه نمی‌شوم. خانه سالمندان در دهکده مارنگو در فاصله 80 کیلومتری الجزیره است، من ساعت 2 بعدازظهر با اتوبوس به آن‌جا می‌روم و ...
دادگسترها
دادگسترها گریه نکنید. نه، نه، گریه نکنید. خوب می‌‌دانید که امروز، روز تزکیه نفس و اثبات آن چه در راهش مبارزه می‌کنیم، فرا رسیده. در این ساعت چیزی ظهور می‌کند که شهادتی است از سوی ما برای بقیه سر به طغیان‌ها برداشته‌ها. «یانگ» دیگر یک جنایتکار نیست. صدایی وحشتناک. صدایی وحشتناک لازم بود تا او را به شادی دوران کودکی‌اش بازگرداند ...
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها