مجموعه داستان ایرانی

محمد کلباسی یکی از نویسندگان کهنه‌کارِ ادبیاتِ ایران است و از شناخته ‌شده‌‌ترین چهره‌های جریان داستان‌نویسی موسوم به جُنگ اصفهان. کلباسی که در سالِ 1358 با انتشارِ مجموعه‌ داستانِ سربازِ کوچک خوش درخشید، کنارِ هوشنگ گلشیری و ابوالحسن نجفی از بانیانِ جنگ اصفهان بود. کلباسی در رشته‌ ادبیات تطبیقی از دانشگاهِ تهران مدرکِ فوق ‌‏لیسانس دارد و سال‌ها به کارِ تدریس در داخل و خارج از ایران مشغول بوده. این داستان‌نویس اصفهانی به خاطرِ داستان‌های کوتاهِ تأثیرگذارش در چند دهه‌ گذشته اهمیت فراوانی دارد. مجموعه ‌داستانِ او مشتمل است بر ده داستان از این نویسنده که در پروسه‌ زمانی به ‏نسبت طولانی‌ای نوشته شده است. کلباسی در داستان‌هایش تنهایی و حیرتِ انسان را روایت می‌کند و مردانی را که ناگهان با چهره‌ای از مرگ روبرو می‌شوند و قهرمان‌هایی که نمی‌فهمند چرا حوادث چنین سخت و بی‌خبر بر ایشان فرود می‌آید. چنین فرایندی ا‌ست که داستان‌های این داستان‌نویسِ باتجربه را بسیار بااهمیت و خواندنی می‌کند. کلباسی در داستان‌های این مجموعه جهانی می‌سازد مملو از تردید، اتفاق و ماجرا که قرار است برای خواننده‌ خود غافلگیرکننده باشند. داستان‌های کلباسی تنوع روایی و موضوعی دارند و رد پای تاریخِ معاصر را در آن‌ها می‏توان رصد کرد.

چشمه
9786002296870
۱۳۹۶
۱۴۴ صفحه
۱۱۰ مشاهده
۰ نقل قول
محمد کلباسی
صفحه نویسنده محمد کلباسی
۳ رمان Librarian Note: There is more than one author in the Goodreads database with this name.


CLIVE STAPLES LEWIS (1898–1963) was one of the intellectual giants of the twentieth century and arguably one of the most influential writers of his day. He was a Fellow and Tutor in English Literature at Oxford University until 1954. He was unanimously elected to the Chair of Medieval and Renaissance Literature at Cambridge University, a position he held until his retirement. He wrote ...
دیگر رمان‌های محمد کلباسی
نوروز آقای اسدی (برگزیده 6 داستان) مجموعه داستان
نوروز آقای اسدی (برگزیده 6 داستان) مجموعه داستان من مرگ را می‌شناسم. مرگ را، وقتی گیاه چسب بر دیوار خانه‌ای در این بن‌بست می‌میرد. بر تنه خشک دیوار، مرگ که می‌رسد، گیاه چسب خاک می‌شود و برگ‌هایش سبک با باد می‌رود. باد سرخ آن بالا چرخ می‌زند و از تنه مرده گیاه دود بر می‌خیزد. مرگ حضوری است صریح و قاطع بر نبض دیواری ته کوچه بن‌بست. باریکه جوی ...
صورت ببر (مجموعه داستان کوتاه)
صورت ببر (مجموعه داستان کوتاه) اول پاییز بود که باد ابرها را آورد و بارش شروع شد. ناگاه پس از مدت‌ها خشکی، در آسمان وا شده بود و هر چه باران بود در صالح‌آباد، این یک ذره زمین کویری می‌بارید. تک و توک قنات‌ها که مانده بود و چاه‌های عمیق موتوردار را چنان سیلابی گرفت که انگار هیچ‌وقت نه چاهی بوده، نه قناتی، سیلاب، محصول ...
مشاهده تمام رمان های محمد کلباسی
مجموعه‌ها