رمان خارجی - اسپانیا

پسری که اسب آتیلا را ربود

(-)

«... برای آدم‌هایی که شیفته شورشند و از بی‌تفاوتی در برابر هشدارهای روح نقادشان عاجز، اسارت طولانی مدت کارگر نمی‌افتد: شورشگر را چندین سال در قفسی محبوس کن؛ یا از آن می‌گریزد یا با زبردستی تمام و یا با کمک خرت و پرت‌های دم دستش خودش را می‌کشد و یا وقت گذشتن از میله‌های آهنین بر اثر تکه‌ پاره شدن بدنش می‌میرد. مشکل اصلی اما طبیعت زایای این عصیانگران است؛ طبیعتی که در بطن آگاهی بشر جا خوش کرده: یکیشان که می‌میرد، دو تای دیگر جای خالی‌اش را پر می‌کنند... تصور کن بتوانم کلید همه سلول‌ها را بسازم. تصور کن سالیان سال در انتظار بمانیم، سالیان متمادی و سپس آن‌گاه که جهان به پنهان کردن این آدم‌ها پشت میله‌ها خو کرده، آن‌گاه که سنت و راحت‌طلبی به تمامی محذوفین، تمامی ستم‌دیدگان، تمامی محبوسین حقنه شده و آنان را بدل کرده به محصول یک نظام اجتماعی ذخیره‌سازی همگانی، به نسلی از حیوانات خانگی، به نژادی از مبلمان و مومیایی‌ها، آن زمان و فقط و فقط آن زمان آزادشان خواهیم کرد.» دست آخر می‌گوید: «برادر جان؛ جهان از آن ما خواهد بود.» پسری که اسب آتیلا را ربود دومین رمان ایبان رپیلا نویسنده معاصر اسپانیایی است. او پس از کتاب اولش - یک کمدی پلید - اینک به سراغ روایتی استعاری از دو برادر به نام‌های کوچک و بزرگ رفته که در چاه ویلی گرفتار شده‌اند و از هر آن‌چه دور و برشان هست تغذیه می‌کنند تا در کشاکش برای بقا، با جنون بجنگند و تسلیم تاریکی نشوند.

نگاه
9786003762091
۱۳۹۶
۱۰۴ صفحه
۹۲ مشاهده
۰ نقل قول