اگر قدرت پیامبران را داشته باشم و از تمام رموز و دانشها آگاهی داشته باشم یا حتی اگر ایمانی داشته باشم که بتوانم با آن کوهها را جابجا کنم، ولی فاقد عشق باشم، در واقع «هیچ هستم»...
۶۳ رمان
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
این کتاب نخستین بخش از تریلوژی «و در روز هفتم» است. دو بخش دیگر این سهگانه، رمانهای «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» و «شیطان و دوشیزه پریم» هستند. در هرسه کتاب، به یک هفته زندگی انسانهایی معمولی پرداخته میشود که هرکدام به یک باره خود را پیش روی عشق، مرگ یا قدرت مییابند. به اعتقاد نویسنده، چه در هر انسان و ...
جاسوس
در زمان کودکی، پدر و مادرم مجبورم کردند تا پیانو یاد بگیرم، کاری که از آن متنفر بودم. زمانی که از خانواده جدا شدم؛ همه آنچه را که آموخته بودم، فراموش کردم به جز یکی: اگر سازت کوک نباشد، نواختن اکثر ملودیهای زیبای جهان به آهنگی گوشخراش تبدیل میشوند. زمانی که در وین بودم و خدمت نظاموظیفه را انجام میدادم، ...
والکریها
پائولو تازه کتاب کیمیاگر را نوشته و به استاد جادوگریاش، جی، نشان داده است. جی از خواندن کیمیاگر خوشحال میشود، اما معتقد است که پائولو باید قبل از هر چیز ماجراهایی را از گذشتهاش فراموش کند و به همین دلیل به او توصیه میکند " فرشتهاش را ببیند."
اما پائولو نمیداند چگونه این کار را بکند. به همین دلیل همراه با ...