از هفتهها قبل مقدمات و تهیه و تدارک جشن آغاز شد. قرار بود تمام دهکده در آن ضیافت شرکت کنند. قرار بود بزی سر ببرند و کباب کنند. زنها سخت مشغول درست کردن شیرینیجات و غذاهی خوشمزه بودند، بیآنکه از خرج و مخارج ابایی داشتهباشند.
طوطی بیادب سرهنگ (داستانهای کوتاه از زندگی ما) مجموعه داستان
مهم بودن در نگاه دیگران را فراموش کن. روزنامه روز شنبه، زباله روز یکشنبه است.
زندگی کن به شیوه خودت، با باورها و ایمان قلبی خودت. مردم دلشان میخواهد موضوعی برای گفت و گو داشته باشند، برایشان فرقی نمیکند چگونه هستی، هر جور که باشی حرفی برای گفتن دارند. شاد باش و از زندگیت لذت ببر. برای کسی که ...
صبح یکشنبه (داستانهای از ادبیات امروز فرانسه زبان) مجموعه داستان
داستانهای این مجموعه از بین آثاری انتخاب شده است که در فاصله 1981 تا 2009 به چاپ رسیدهاند.در این 30سال نویسندههای در ادبیات فرانسه ظهور کردهاند که آثارشان به زبانهای دیگری ترجمه شده و در دنیا با استقبال خوبی روبهرو شدهاند.عدم ترجمه این آثار در ایران این سؤتفاهم را در پی آورده که ادبیات فرانسه مرده است و دیگر ...
در قلمرو مرگ
در قلمرو مرگ برگزیدهای از بهترین داستانهای گوتیک (هول و هراس) و نیز مهمترین زیر شاخهی آن داستانهای مرگ (ماکابر) همواره در طول تاریخ جذاب و پر خواننده بودهاند، علت اساسی ارائهی این داستانها فراتر از جذابیت آنها است.
خردهگیرترین منتقدان نخبهگرا نیز باور دارند بیفهم و خوانش ادبیات گوتیک نمیتوانیم به کشف و درک راستینی از آثار سورئال، سمبولیستی و ...
انتقام چمن (پسامدرنیستها) مجموعه داستان
یک عکس بزرگ از مریلین مونرو به دیوار زده بودند. اولین بار بود که میدیدم چنین عکسی را به دیوار اداره پست زدهاند. مریلین روی یک قطعه بزرگ قرمزرنگ دراز کشیده بود. روی دیوار پستخانه غریب به نظر میآمد؛ ولی البته من در این منطقه غریبتر بودم.
1 منهای 1
اگر براقکننده جوانترم میکرد، خوشتیپ نشانم میداد، پوستم را صاف میکرد، دندانهایم را ردیف میکرد و شکل دماغم را تغییر میداد؛ میدانستم حقهی فنی ترسناکی در کار است و بهجای آن که مثل یک ابله فریب بخورم، با مشت آینه اما بدون تردید خودم بود؛ نه جوان، نه خوشتیپ، نه هیچچیز ویژهای، کمی قوز کرده، شکمی نسبتا بزرگ، کیسهای زیر ...