رمان خارجی - چک

مواجهه

(Encounter)

فرهنگ واژگان، خنده را واکنش برانگیخته شده به واسطه یک امر خنده‌دار مضحک تعریف می‌کند. اما آیا چنین است؟ می‌توانیم از ابله داستایوفسکی یک گلچین کامل از انواع مختلف خنده را استخراج کنیم. یک مطلب عجیب: شخصیت‌هایی که در این کتاب بیشتر از همه می‌خندند، شوخ‌طبع‌ترین‌شان نیستند، به عکس، کسانی‌اند که اساسا فاقد شوخ‌طبعی‌اند.

آگه
9789643292898
۱۳۹۴
۲۲۲ صفحه
۱۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
میلان کوندرا
صفحه نویسنده میلان کوندرا
۳۸ رمان میلان کوندرا (به چکی: Milan Kundera) (زاده ۱ آوریل، ۱۹۲۹ در برنو، چکسلواکی) نویسنده اهل چک است که از سال ۱۹۷۵ در فرانسه زندگی می‌کند و از سال ۱۹۸۱ یک شهروند فرانسوی شده‌است. پدر کوندرا نوازنده پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود. علاقه او به موسیقی در بسیاری از آثار او به ویژه رمان شوخی پیداست. میلان شعرگویی را از ۱۴ سالگی آغاز کرد و در ۱۷ سالگی پس از شکست آلمان به حزب کمونیست پیوست و در سال ۱۹۴۸ وارد ...
دیگر رمان‌های میلان کوندرا
جشن بی‌معنایی
جشن بی‌معنایی همان دم، در چند قدمی، سیمای زن جوانی را که می‌شناخت مشاهده کرد؛ مسحور شد؛ گویی این دو دیدار غیرمنتظره، به نحوی جادویی پیوند خورده به هم در یک برهه از زمان، او را سرشار از نیرو می‌کردند؛ طنین کلمه‌های «خوش خلقی» مانند ندایی در سرش می‌پیچید.
پرده (جستاری در 7 بخش)
پرده (جستاری در 7 بخش) ((... موقعی که روزی تاریخ رمان به انتها برسد، سرنوشت رمان‌های بزرگی که بر جای خواهد ماند چه خواهد بود؟ برخی از این رمان‌ها قابل تعریف کردن و تبدیل به شکل‌های دیگر نیستند. این رمان‌ها همان‌گونه که هستند یا به حیات خود ادامه می‌دهند و یا از بین می‌روند. بعضی هم قابل تعریف کردنند (مثل آناکارنینا، ابله) و به همین ...
ژاک و اربابش
ژاک و اربابش در پی تهاجم شوروی سابق به چکسلواکی در 1968 و " بگیر و ببند"‌هایی که در پی داشت، میلان کوندرا در لیست سیاه قرار گرفت و ممنوع القلم شد و به دلیل محرومیت از چاپ کتاب‌هایش امکان گذران زندگی را از دست داد. چند تن از دوستانش در صدد یاری به او بر آمدند. از جمله، یک کارگردان تئاتر پیشنهاد ...
جاودانگی
جاودانگی رمان جاودانگی آخرین اثر میلان کوندرا است.این اثر سرشار است از اندیشه و کند و کاو درباره عشق، سرشت انسان، و تنهایی و بیگانگی و دردهای حیات اجتماعی او. در یک کلام پدیده‌ای است شگرف در شیوه رمان نویسی معاصر.
هویت
هویت «مردا دیگه برنمی‌گردن تا نگام کنن.» او برای پیشگیری از یک بحث جدی آن عبارت را گفته بود. سعی داشت به نرم‌ترین حالت ممکن آن را بگوید؛ ولی لحنش تلخ و ناراحت بود که این مسئله برای خودش هم شگفت‌آور بود. احساس کرد این ناراحتی در چهره‌اش هم وجود دارد و بلافاصله فهمید که این مسئله باعث سوء تعبیر خواهد ...
مشاهده تمام رمان های میلان کوندرا
مجموعه‌ها