رمان ایرانی

نفر هفتم

حسب مطلع شدن نیروی انتظامی شهرستان انزلی از توابع استان گیلان دال بر کشف جسدی در ساحل منطقه جنگلی گیسوم، گزارش و صورت‌جلسه حادثه به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان منعکس شده است. در گزارش و صورت‌جلسه نیروی انتظامی آمده است، جسد یافت‌شده متعلق به مردی میانسال است که حوالی ساعت هفت صبح روز جمعه، هفتم بهمن‌ماه سال 1394 در منطقه ساحلی نامبرده توسط افراد محلی منطقه پیدا شده است. نخستین بررسی‌های نیروی انتظامی منطقه حکایت از آن دارد که قربانی بر اثر ایست قلبی، ساعاتی پیش از کشف جسد دار فانی را بدرود گفته است. وضعیت قرار گرفتن جسد قربانی در حاشیه ساحل، بدون کفش و پوشش مناسب، با توجه به سرمای شدید هوای این وقت از سال، فرضیه قتل وی را قوت می‌دهد. احتمال می‌رود جسد قربانی بعد از فوت، به مکان اکتشاف منتقل شده باشد.

9789643379452
۱۳۹۷
۲۲۴ صفحه
۱۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
مرسده کسروی
صفحه نویسنده مرسده کسروی
۳ رمان Murakami Haruki (Japanese: 村上 春樹) is a popular contemporary Japanese writer and translator. His work has been described as 'easily accessible, yet profoundly complex'. He can be located on Facebook at: https://www.facebook.com/harukimuraka...

Since childhood, Murakami has been heavily influenced by Western culture, particularly Western music and literature. He grew up reading a range of works by American writers, such as Kurt Vonnegut and Richard Brautigan, and he is often distinguished from other Japanese writers ...
دیگر رمان‌های مرسده کسروی
حوض نقره‌ای مهتاب
حوض نقره‌ای مهتاب آمدم بپرسم پس استیو مک‌کویین کجاست که خودش گفت: شوهرم با یک دختر اسپانیایی ازدواج کرد و رفتن کاتالونیا. کاتالونیا اصلا کجای نقشه جغرافیا بود؟ فکر کردم دنیا می‌تواند خیلی بزرگ‌تر از حیاط خانه قدیمی ما باشد، خیلی بزرگ‌تر از سفره‌ای که ما هر روز شش نفری دورش می‌نشستیم و آسمان همه جای دنیا اصلا همان رنگ آسمان بالا سر ...
زرد کادمیوم و داستان‌های دیگر
زرد کادمیوم و داستان‌های دیگر مهرنوش و شیوا دم قهوه‌خانه «پاتوق» از دوچرخه‌هایشان پیاده شدند. دوچرخه‌ها را از گارد جدول خیابان رد کردند و کشیدند داخل پیاده‌رو. بعد به جک‌ها تکیه دادند و قفل زدند. مهرنوش دهانه قمقمه را به لب گذاشت و یک‌نفس سر کشید. شیوا به ویترین یخچالی پشت شیشه اشاره کرد: «به. امروز کباب جگر هم داره نوشی.» مهرنوش دستمال مچاله توی دستش ...
مشاهده تمام رمان های مرسده کسروی
مجموعه‌ها