رمان ایرانی

خواب‌زده

میان تاریکی قدم برداشت. این خانه و خاطره‌اش را با هم میان شبی که گذشت پشت سرش جا گذاشت. صدای تلفن خانه باز برای لحظه‌ای متوقفش کرد اما نه! جایی برای ماندن نبود. با هر قدمی که پیش می‌رفت دلش پس می‌کشید و التماس می‌کرد اما برنگشت. دستگیره در را که کشید پایش به زمین چسبید و نگاهش به هیبت آشنایی که پشت در ایستاده بود. میان تاریک و روشن هوا خیسی سر و صورتش را تشخیص داد.

9786007507254
۱۳۹۷
۸۰۴ صفحه
۸۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های الناز محمدی
بغض عشق
بغض عشق ... همه تلاش من برای حفظ تو بود که آتیشت برام حکم آب حیاط رو داشت! حاظر بودم برای بدست آوردن ذره‌ای از محبت تو، تمام هستیم رو خاکستر کنم. من فقط قلب تو رو می‌خواستم، اما نه تنها از من دریغش کردی، بلکه با سنگ غرورت دلم رو شکستی. حالا تا ابد سوگ‌نشین این عشق خاکستر شده‌ام...
بوم‌رنگ
بوم‌رنگ سبا بعد از فوت پدر و مادرش هم‌خانه خانواده برادرش می‌شود اما چند سال بعد، به دنبال راه چاره‌ای برای مشکلات زندگی‌اش؛ تصمیم می‌گیرد از خانواده کوچک برادرش جدا شود. به خواهرش پناه می‌برد ولی درست وقتی که گرفتار حل و برطرف شدن سوء تفاهمات است، مشکلات تازه‌ای سر راهش می‌آید که او و احساساتش را بی‌اراده درگیر آدمی با ...
مشاهده تمام رمان های الناز محمدی
مجموعه‌ها