رمان خارجی - آلمان

عقاید 1 دلقک

زمانی که وارد شهر بن شدم، هوا تاریک شده بود. سعی کردم ورودم به صورت همیشگی نباشد، یعنی چنان به چشم نیاید که در رفت و آمدهای پنج ساله‌ام شکل گرفته بود: پایین آمدن از پله‌های ایستگاه راه‌آهن، بالا رفتن از پلکان، بر زمین نهادن ساک سفر، بلیت را از جیب درآوردن، دوباره ساک را به دست گرفتن، تحویل دادن بلیت، رفتن به طرف دکه روزنامه و خریدن روزنامه عصر، بیرون رفتن و برای گرفتن تاکسی دست تکان دادن...

نگاه
9786003762824
۱۳۹۷
۳۰۰ صفحه
۱۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
پیراهن ابریشمی سبز رنگ
پیراهن ابریشمی سبز رنگ هنگامی که دوباره جاده بلند و خاکستری رنگ و دوست‌داشتنی را رویت کردم نفسی عمیق کشیدم. همان جاده‌ای که حاشیه‌اش را درختانی که بر اثر وزش باد تکان می‌خورند پر کرده بودند. نبضم آهسته‌تر می‌زد. وقتی سر چهارراه نشستم خستگی‌ام رفع شد. خیابان بدبو و کثیف دهکده به این جاده شوسه که بوی آزادی می‌داد منتهی می‌شد. عرق از بدنم ...
نان آن سال‌ها
نان آن سال‌ها هاینریش بل اولین داستان‌های کوتاهش را در 1947 در مجلات مختلف به چاپ رساند که بخشی از آن‌ها به ادبیات پس از جنگ و بخشی به ادبیات ویرانه‌ها تعلق دارند. اغلب این آثار به تجربه شخصی بل از جنگ و همین‌طور ویرانی سرزمین آلمان پس از جنگ می‌پردازند. بل بعضی از داستان‌هایش را در 1950، در مجموعه‌ای با عنوان بیگانه، ...
گوسفندان سیاه
گوسفندان سیاه
آدم کجا بودی
آدم کجا بودی اما آیا می‌توان گفت یک مرد تمامی یک ملت است؟ آیا همه‌ی آلمانی‌ها هیتلر بودند؟ چه کسی می‌دانست بر سر جلادانش چه آمده و چه سرنوشتی در انتظار آن‌هاست؟ ملت فریب خورده‌، خسته و نا امید کشان کشان و با ضرب و زور به دنبال سردمداران خود روان است؛ کسانی که اکنون پشیمانند، ولی جرات ابراز پشیمانی ندارند: خسته‌اند، اما ...
آدم‌های ناباب (مجموعه داستان‌های کوتاه)
آدم‌های ناباب (مجموعه داستان‌های کوتاه) دنیای پیرامونم از زندگی تهی می‌نمود. زمین وسیع و گسترده گل‌آلود و تپه‌ها و پشته‌های شهر که از خرابی خانه‌ها به وجود آمده بود و آن‌قدر دور از دسترس می‌نمود، حالا با سرعت تصورناپذیری نزدیک می‌شد. پشت سرم شب فرا می‌رسید. همه جا سیاهی شب در پی من بود. گویی هر جا قدم می‌گذاشتم ظلمت و تباهی هم فرود می‌آمد، ...
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها