ادبیات نوجوان

قصه انجلینو براون

(The tale of angelino brown)

برای برت و بتی براون یک پری کوچک آمده است. عجیب نیست؟ اما همه از آمدن او خوشحال نیستند. مواظب پشت سرت باش،برت! مواظب پشت سرت باش، بتی! شیطان در راه است. بت براون هنگام راندن اتوبوسش می‌فهمد یک پری توی جیب روی سینه‌اش است. به نظر دوستان برت و بتی، او قشنگ است. به نظر بچه‌های مدرسه یعنی نانسی، جک و آلیس هم همینطور. اما خانم مول، مدیر موقت، زیاد از او خوشش نمی‌آید همین‌طور استاد اسملی. آن مرد اسرارآمیزی که ادعا می‌کند بازرس مدرسه است، چطور؟ کاملا معلوم است که خوشش نمی‌آید. باشر مالون گنده و گردن‌کلفت هم هست که اصلا از انجلینو خوشش نمی‌آید. در حقیقت، شاید فقط می‌خواهد او را بگیرد که...

9786001883040
۱۳۹۷
۲۶۴ صفحه
۱۳۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های دیوید آلموند
اسکلیگ و بچه‌ها
اسکلیگ و بچه‌ها مایکل مثل همه پسر بچه‌هایی است که به مدرسه می‌روند، فوتبال بازی می‌کنند و از معلم‌ها خوششان نمی‌آید. آن‌ها به تازگی خانه‌شان را عوض کرده‌اند و مینا دختر همسایه خانه جدیدشان برخلاف او بچه‌ای کاملا غیرعادی است. اما منشکا مایکل، اسکلینگ است. موجودی که زیر کتش چیزی پنهان کرده است، چیزی شبیه دو بال.
وحشی
وحشی آن روز حس می‌کردم خودم درست درون داستان وحشی هستم، همان‌طور که وحشی درست درون من زندگی می‌کرد. اصلا حواسم به درس نبود. وانمود می‌کردم به درس گوش می‌دهم، وانمود می‌کردم دارم کارم را انجام می‌دهم اما به محض این‌که چشمم را می‌بستم، سر از جنگل درمی‌آوردم و او هم با من بود. انتهای غار او، کنار آتش بودم. از ...
قلب پنهان
قلب پنهان جو مالونی پسر متفاوتی است. مادرش از او می‌خواهد یک مرد باشد، اما او نمی‌تواند، اولیای مدرسه از او می‌خواهند فرار از مدرسه را ترک کند و او نمی‌تواند. دوست او، استنی مول، می‌خواهد به او کشتن را بیاموزد و او نمی‌تواند چنین چیزی را یاد بگیرد. ذهن و فکر جو همیشه جای دیگری است: به مخلوقات عجیبی که در ...
چشم بهشتی
چشم بهشتی داستانی جذاب از فرار پر ماجرای سه کودک از مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست است. بچه‌ها می‌گریزند و در انباری قدیمی، کودکی عجیب را ملاقات می کنند و...
بندبازان
بندبازان در اتاقم می‌نوشیدم و هالی کنارم بود. موسیقی گوش می‌دادیم و او ترانه‌ها را زمزمه می‌کرد و در رویای آزادی خود بودیم، دست همدیگر را می‌گرفتیم. همدیگر را کشف می‌کردیم و نمی‌دانستیم آیا می‌توان اسم آن را عشق گذاشت یا نه. می‌خواندیم، می‌خوردیم و بیشتر و بیشتر و عمیق‌تر همدیگر را می‌شناختیم، به دنبال آن سرزمین دور و ناشناخته‌ای بودیم که ...
مشاهده تمام رمان های دیوید آلموند
مجموعه‌ها