رمان خارجی - روسیه

قمارباز (چرم)

طبق معمول اول پای کسب و کار در میان آمد. پولینا همین که دید پولی که به او داده‌ام هفتصد گولدن بیشتر نیست، اوقاتش تلخ شد. اوقاتش تلخ شد. به خودش اطمینان داده بود که جواهراتش را در پاریس کم‌کم هم که گرو می‌گذاشتم دو هزار گولدن می‌شد. گفت: صددرصد مقداری پول لازم دارم. باید هم به دستش بیاورم و الا کارم زار است.

پارمیس
9786008708391
۲۸۸ صفحه
۱۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
قمارباز (از یادداشت‌های 1 جوان)
قمارباز (از یادداشت‌های 1 جوان) داستایفسکی در این داستان تجربه‌ی تلخ خویش را روایت می‌کند؛ آنگاه، که او در یکی از اقامت‌هایش در خارج از کشور، به جانب قمار کشیده می‌شود و میل مفرط به آن دارد. او حتی زندگی و آینده‌ی خود و محبوب خود ـ پولینا ـ را بر سر قمار می‌گذارد؛ اما آنگاه که عنان اختیار از کف نمی‌دهد، و بر خود ...
ناشناس
ناشناس خواننده عزیز، پیش روی تو ماجرای به ظاهر پیش پا افتاده پدیدآمدن شارلاتان‌ها و خودکامگان است، به قلم یکی از کهکشان‌های رمان‌نویسی، بی‌تردید این یکی از بی‌رحمانه‌ترین آثار داستایفسکی است، که خواندنش - در نظر نخست - به هیچ روی آسان و خوشایند نیست، پدیده‌ای که با رئالیسم بی‌امان و تشدید شده‌اش آدم را به شدت عصبی می‌کند. اصالتی غریب ...
ابله
ابله پرنس مویخکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجه‌ بیماری، به میهن خود باز می‌گردد. بیماری او رسما افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شده است که نمودار آن بی‌ارادگی مطلق است. به علاوه، بی‌تجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بی‌حدی نسبت به دیگران در وی پدید می‌آورد. مویخکین، ...
نازنین و بوبوک (11 داستان کوتاه)
نازنین و بوبوک (11 داستان کوتاه) نویسنده در داستان بوبوک به دنبال جنازه‌ای به گورستانی کثیف و گندابی می‌رود، و چنان به مردگان نزدیک می‌شود که گفت و شنود درون قبرها را می‌شنود: سرلشکری که در 57 سالگی مرده و به خنجرش می‌نازد، یا دادستان تازه ‌واردی که چهل هزار روبل کسر صندوق داشته است و...، و این‌ها ماجرای زندگانی کسانی است که در گورستان آرمیده‌اند.
برادران کارامازوف
برادران کارامازوف «برادران، از گناه آدم‌ها نهراسید، آدمی را در گناهش نیز دوست بدارید، چه این شباهت به محبت خداوند اوج محبت در زمین است. همه خلقت خداوند را دوست بدارید، هم کل آن را و هم هر دانه ریگ را. هر برگ را دوست بدارید، هر پرتوی نور خدا را. حیوانات را دوست بدارید، گیاهان را دوست بدارید، هر چیز را ...
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها