رمان ایرانی

دامنی از جنس آب

شن‌ها همراه باد جا به جا می‌شوند، اما صحرا باقی می‌ماند. خورشید و ماه در پس گذر ایام حرکت می‌کنند، اما آسمان برافراشته است. بت‌های کوچک و بزرگ بر اثر مرور زمان پوسیده و خراب می‌شوند، اما حقیقت جاویدان خواهد ماند. ابراهیم در میان آتش... « نمی توانم بیایم ابراهیم!... خسته‌ام... خسته...»

9786004363525
۹۸ صفحه
۵۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های زهرا زواریان
دیانا که بود
دیانا که بود
هم‌آغوش روشنایی
هم‌آغوش روشنایی زنان بزرگی که در طول تاریخ نامی از ایشان باقی مانده، اندک‌اند. از این تعداد، بانوان مسلمانی که ضمن شناخت ارج و جایگاه خود به خصوصیات منحصر به ‌فردی دست یافته و در جمع کثیر مردان بزرگ خودی نشان داده‌اند، به مراتب کمترند. آن‌چه مایه تاسف است آشنایی اندک بانوان و دختران مسلمان از زندگی این بزرگان است. زنان بزرگی که ...
مشاهده تمام رمان های زهرا زواریان
مجموعه‌ها