تلخ عین عسل (داستانهای کوتاه طنز جهان)
راستش را بخواهید من آدم پر دل و جراتی نیستم. یعنی لزومی ندارد آدم شجاعی باشم. سرباز و خلبان آموزشی و راننده تانک یا غواص و این حرفها نیستم. یک آدم معمولی. یک طراح و برنامهریز. بیشتر از بیست سال سابقه در ادارات مختلف را یدک میکشم. در صنایع آرایشی و بهداشتی و مواد خام صنعتی کار کرده بودم. حالا ...
داستان امروز ایران 2
1 منهای 1
اگر براقکننده جوانترم میکرد، خوشتیپ نشانم میداد، پوستم را صاف میکرد، دندانهایم را ردیف میکرد و شکل دماغم را تغییر میداد؛ میدانستم حقهی فنی ترسناکی در کار است و بهجای آن که مثل یک ابله فریب بخورم، با مشت آینه اما بدون تردید خودم بود؛ نه جوان، نه خوشتیپ، نه هیچچیز ویژهای، کمی قوز کرده، شکمی نسبتا بزرگ، کیسهای زیر ...
تو تویی 2
هر چی که لازم بود، در مقدمه جلد اول گفتم و حالا حرف آخر: باشد تا روزی بیش از اینها بدانیم، و بیش از اینها بنویسیم، و چیزیهایی بخوانیم و بنویسیم که پس از خواندن و نوشتن آنها، این احساس در ما بیدار شود که انسانتر شدهایم.
سالم زیبا و لطیف
اگر یکی بیاید موهای دستش را بتراشد، یقین دارم میتواند چند قلممو بسازد. شاید برحسب اتفاق قلممو بیفتد دست نقاش هنرمندی از سردرد، طرحی تاریخی بیندازد روی بوم. عکس آدم گمنامی یا هر چیز دیگری که ممکن است مقدس باشد.