رمان خارجی - فرانسه

تابستان

(L`ete)

کتاب «تابستان» مجموعه هشت مقاله است که آلبر کامو آن‌ها را در فاصله زمانی سال‌های 1939 تا 1953 نوشته و برای نخستین بار در سال 1954 به صورت یک مجموعه منتشر می‌کند. الجزیره برای کامو همواره شهر تابستان‌ها بوده و آفتاب این شهر به گونه‌ای تنگاتنگ با کودکی و جوانی وی عجین شده است. کامو در لحظاتی نادر در اوج یک هماهنگی بی‌واسطه با طبیعت مدیترانه زیسته و بخت آن را داشته که در طول زمان، شادمانی‌های غیرقابل جایگزینی را در بازگشت به سرزمین نیاکانش تجربه کند. اندیشه پویای آلبر کامو از این مقاله‌های کوتاه، اودیسه‌ای می‌سازد که مرحله به مرحله از پوچی دنیای خشن و ناراست فراتر می‌رود و مخاطرات نیهیلیسمی کور را باطل می‌نماید.

جامی
9786001761881
۱۱۲ صفحه
۴۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
خوشبخت مردن
خوشبخت مردن خوشبخت مردن، تنها اثر آلبر کامو است که بعد از مرگش منتشر شد. این کتاب، پیش‌زمینه‌ای برای نوشتن بیگانه بوده است. کامو این اثر را در جوانی نوشت و بیشترین خاطرات خود را از سفرش به منطقه بلکو، اروپای مرکزی، به ویژه ایتالیا به تصویر کشید.
سوء تفاهم و عادل‌ها
سوء تفاهم و عادل‌ها از خودم شرم دارم و با این همه اجازه نمی‌دهم ادامه بدهی. من پذیرفتم جنایتی مرتکب شوم تا استبداد را نابود کنم، اما در پس حرف‌های تو، نشان از استبدادی می‌بینم که اگر روزی حاکم شود از من یک جنایت‌کار خواهد ساخت، در حالی که من می‌کوشم مجری عدالت باشم.
مرگ شادمانه
مرگ شادمانه فقط شادمان و سرخوش زندگی کردن کافی نیست. مرگ هم که پایان کار است باید شادمانه باشد، چرا که نه؟ مگر پایان‌دهنده درد و رنج‌ها و ناراحتی‌ها نیست، یا به عبارتی دیگر ادامه همان سرخوشی‌ها و شادکامی‌های دوران حیات نیست؟ «مرسو» در زندگی اگر پی به دست آوردن پول است، به این خاطر است که می‌خواهد خوش و آسوده زندگی ...
دور از دیار و قلمرو
دور از دیار و قلمرو در ظلمت خشک و سرد شبانه، هزاران ستاره نمایان شدند و درخشش یخ‌زده‌شان بی‌‌درنگ از هم جدا شده و شروع کردند به طرز نامحسوسی لعزیدن به سوی افق. «ژانین» نمی‌توانست از تماشای این آتش‌های سرگردان چشم بردارد. همراه با آن‌ها می‌چرخید و همان چرخش بی‌حرکت، رفته ‌رفته او را با ژرف‌ترین نقطه ذاتش که اکنون سرما و هوس در آن در ...
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها