رمان ایرانی

کاکا کرمکی پسری که پدرش درآمد

جدیدترین رمان سلمان امین (1363) در حال و هوای رمان‌های قبلی اوست و با توجه به جهانی سلینجری نوشته شده است. کاکا کرمکی؛ پسری که پدرش درآمد داستان پسری است جوان که در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمده است. خانواده‌ای که به خاطر جنگ به تهران کوچ کرده‌اند. این نوجوان در سیطره پدری مقتدر و با روحیه‌ای طناز و در عین حال ساختارشکن رشد می‌کند. او مدام در حال تفسیر وقایع جهان پیرامون خود است و تلاش می‌کند معناهایی را که به نظرش ارزشمند هستند، به این جهان القا کند. تا این که تصمیم می‌گیرد خود را گم و گور کند و فرزند خانواده‌ای ارمنی می‌شود... سلمان امین قصه‌گوی بسیار زبردستی است. در عین حال نقطه قوت دیگر او ساختن لحنی است چندسویه. مملو از طنز سیاه و البته آهنگین که زبان راوی را بسیار صمیمی جلوه می‌دهد. او قهرمانی ساخته که به دنیای خود معترض است، اعتراضی که باعث می‌شود تصمیم بگیرد خودش را جعل کند و هویتی تازه بسازد. امین که پیش از این رمان‌های موفقی چون قلعه‌مرغی؛ روزگار هرمی و انجمن نکبت‌زده‌ها را در کارنامه خود دارد، در این رمان نیز سراغ بخشی از شهر رفته که آن‌جا زندگی با شتاب رقم می‌خورد و آدم‌ها با روایت‌های‌شان جان می‌گیرند.

چشمه
9786220100591
۳۰۴ صفحه
۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های سلمان امین
پدرکشتگی
پدرکشتگی با صدای: حسن همایی راستش یک موضوع مسخره دیگر هم وجود داشت که باعث شد من و لاله به هم نزدیک شویم؛ تهران، این شهر دامنگیر ناگزیر! از تو چه پنهان، مرض صعب‌العلاجی در میان تهرانی‌ها وجود دارد و آن این است که هر جا غیر از شهرشان یکدیگر را ملاقات کنند، زرتی عاشق هم می‌شوند؛ فرقی نمی‌کند ناتینگهام باشند یا ...
انجمن نکبت‌زده‌ها
انجمن نکبت‌زده‌ها می‌نویسم من در این مدت کوتاه به کشف مهمی نائل آمدم. در جامعه زخم‌هایی هست که تا کنون درمان قطعی برایشان ابداع نشده است اما فاجعه آن‌جاست که این زخم‌ها نمی‌کشند، عفونت می‌کنند و در نهایت به دیگری سرایت می‌کنند. من این مطلب را با جفت چشم‌های خودم در انجمن نکبت‌زده‌ها دیده‌ام گه چه‌جوری ویروس نکبت میتواند به سرعت برق ...
پدرکشتگی
پدرکشتگی راستش یک موضوع مسخره دیگر هم وجود داشت که باعث شد من و لاله به هم نزدیک شویم؛ تهران، این شهر دامنگیر ناگزیر! از تو چه پنهان، مرض صعب‌العلاجی در میان تهرانی‌ها وجود دارد و آن این است که هر جا غیر از شهرشان یکدیگر را ملاقات کنند، زرتی عاشق هم می‌شوند؛ فرقی نمی‌کند ناتینگهام باشند یا تربت جام. ممکن ...
قلعه‌مرغی (روزگار هرمی)
قلعه‌مرغی (روزگار هرمی) خوشگل کاشتم پسر! لول لول شده بود. حتی یک جایی بهش گفتم که با همان نگاه اول که بهم انداخته کارم را ساخته است و الان دیگر هیچ کاری فایده‌ای ندارد. شرایط سنی‌ام جوری است که تقریبا عاشق هر دختری می‌‌توانم بشوم. برای همین، اینکه این‌جور حرف‌ها را سرهم‌بندی کنم شک‌برانگیز نیست. از طرفی لاله هم دنبال این نبود که ...
مشاهده تمام رمان های سلمان امین
مجموعه‌ها