ادبیات نوجوان

در جستجوی 2 بچه کاملا معمولی (سفرهای هامی و کامی 3)

شبیه هیچ سفر دیگری نیست؛ دو سال سفر کردن و مدرسه نرفتن خیلی خیلی هیجان انگیز است و البته کمی هم نگران کننده؛ بعدش چه اتفاقی می‌افتد؟ دوباره به مدرسه راهمان می‌دهند؟ عازم این سفر شدن، تصمیم سختی است، اما هامی و کامی و خانواده‌هایشان این ریسک را پذیرفته‌اند. آیا در میان راه پشیمان می‌شوند و به مدرسه برمی‌گردند؟

شهر قلم
9786003204799
۳۲ صفحه
۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
نادر ابراهیمی
صفحه نویسنده نادر ابراهیمی
۵۷ رمان نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
دیگر رمان‌های نادر ابراهیمی
40 نامه کوتاه به همسرم
40 نامه کوتاه به همسرم با صدای: پیام دهکردی اینک احساس و اقرار می‌کنم که آرزویی مانده است... آرزویی برآورده نشده! و آن این است که تو را از پی مرگم اشک‌ریزان و نالان و فریادزنان و نفرین‌کنان نبینم، هم‌چنان که فرزندانم را، دوستانم را، یاران و هم‌اندیشانم را.... گوش دادن به کتاب سخنگو برای زندگی پرمشغله‌ی امروز یک ضرورت است. زمان رفت و آمد به محل ...
مکان‌های عمومی
مکان‌های عمومی نامه دهم خانم خیلی خیلی ببخشید اینطوری می‌نویسم. شما چکار دارید که ما چطوری هستیم. من شرح زندگی ندارم که برای شما بنویسم. ما اگر خیلی بدبخت هستیم در آن دنیا خوشبخت می‌شویم. پدرم گفت اگر شما چیزی می‌دهید من نگیرم چون ما گدا نیستیم. من گفتم که جایزه گرفتم اما پدرم گفت نمی‌خواهد جایزه بگیری. شما دیگر بمن جایزه ندهید. ...
آتش بدون دود 6 (7 جلدی)
آتش بدون دود 6 (7 جلدی)
دور از خانه
دور از خانه اما از هلی خانم برایتان بگویم: مثل این بود که هیچ کاری توی دنیا نداشت جز اذیت کردن آدم‌ها و جانورها، اذیت کردن پدر و مادر و کبوتر و گنجشک و قمری، اذیت کردن خواهر و برادر. وقتی از مدرسه می‌آمد، صدای مادرش به آسمان می‌رفت: هلی با کفش گلی نیا تو اتاق، هلی نرو نزدیک چراغ! هلی به سیم ...
وسعت معنای انتظار (3 قصه نمایشی)
وسعت معنای انتظار (3 قصه نمایشی) زن نوجوان همسایه، با پیراهن نازک سپید کوتاه، پاهای سپید و برهنه بلند و زلف سیاه نرم لغزانی که بر شانه‌های نیمه‌برهنه‌اش لوندی می‌کرد، خم شد، بچه را از توی کالسکه بیرون آورد، به نرمی بالا برد، بر سر دو دست، و به نرمی از دست‌ها جدا کرد و باز گرفت. چشمان پر از خنده بچه یک لحظه بازتر از ...
مشاهده تمام رمان های نادر ابراهیمی
مجموعه‌ها