مجموعه داستان ایرانی

میان در و چند داستان دیگر

من ده شاهی بهش دادم. اشکش را پاک کردم و گفتم:«تو هم یه روز مثل بابای منوچ دکتر می‌شی. اون‌وقت بچه‌هات نون و مربا و کره می‌خورن. اما مثل بابای منوچ دل‌سنگ و بی‌عاطفه نباش بابا جون!»

خاموش
9786008330936
۶۲ صفحه
۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
لبخند باشکوه آقای گیل
لبخند باشکوه آقای گیل غروب. فروغ‌الزمان با لباس منزل کج نیمکت، کنار بخاری نشسته، سرش را مضطربانه روی دست تکیه داده است. صدای خفه موتور اتومبیل در باغ. فروغ‌الزمان سربلند می‌کند و گوش می‌گیرد. سپس با نور امیدی که در چهره‌اش دمیده، دستی به موهایش می‌کشد و از جا برمی‌خیزد. صدای گفتگوی نامفهوم از بیرون تالار. فروغ‌الزمان با اشتیاق یکی دو قدم طرف در ...
شب روی سنگ‌فرش خیس (دی وی دی نمایش‌نامه)
شب روی سنگ‌فرش خیس (دی وی دی نمایش‌نامه) نویسنده: اکبر رادی کارگردان: هادی مرزبان کارگردان تلویزیونی: بابک برزویه بازیگران: بهزاد فراهانی، فردوس کاویانی، فرزانه کابلی، علی رامز، بهرام ابراهیمی؟ ایوب آقاخانی شیوا مکی‌نیان، مهدی عبادتی، نیکی مظفری طراح حرکات موزون: فرزانه کابلی مدیر تصویر: محمد پروقمصر موسیقی: امیر علی‌زاده طراح صحنه: وحید لاری طراح لباس: آذر نجیبی منشی صحنه: آزیتا خرمی دستیار کارگردان: مهری آسایش عکس: هادی نوید ...
آهنگ‌های شکلاتی
آهنگ‌های شکلاتی یک نیمکت سنگی زیر شاخه‌های افشان یک درخت بید و تیر چراغی که از زاویه به صحنه می‌تابد... پارک خلوت شده است. پیرمرد گردش‌کنان می‌آید و روی نیمکت می‌نشیند. آدمی است معمولی که نکته قابل وصفی در ظاهر او نیست. با دستمال آهسته خودش را باد می‌زند و پشت گردن و زیر چانه‌اش را از نم و نای عرق پاک می‌کند، ...
روی صحنه آبی 4 نمایش‌نامه (دوره آثار)
روی صحنه آبی 4 نمایش‌نامه (دوره آثار) آنچه روح درام را با ضربان‌های دراماتیک زمین جفت و هماهنگ می‌کند، طرح انسان مشوشی است که از جغرافیای بسته وارد اقلیم دیگری شده است. مدرنیسم با تمام انگ‌های روز، که پرده از خفیات عالم برداشته، انسان ما را بی‌حجاب و برهنه به صحنه افکنده است. این صحنه‌ای مضطرب، مایل، دریده، که علم و الهام و لرزه‌های وحی زمان را ...
مسخره
مسخره «قاسم، خوب نیس آدم خودشو داخل همه‌چی بکنه. خوب حالاتو علم غیب داشتی، یا این که پا در هوا پروندی؟ می‌دونی، خیلی بده آدم دهنش چاک و بس نداشته باشه.» کینه دردناکی در درون آقابالا عود کرده بود. هوای آبدارخانه برایش قابل استنشاق نبود. مثل این که گله‌های آتش را فرو می‌داد. همان‌طور که سرش را پائین انداخته بود، گفت: ...
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها