نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

حدود 500 سال پیش، پدر هملت، پادشاه دانمارک توسط برادرش به قتل رسید، سپس کلادیوس با مادر هملت ازدواج کرد. همان‌طور که در نمایش گفته شده روح پدر هملت ظاهر می‌شود و به پسرش می‌گوید چه کسی او را کشته است و از هملت می‌خواهد که انتقام بگیرد. هملت سعی می‌کند خودش را راضی به کشتن کلادیوس کند. این معروف ترین نمایش‌نامه شکسپیر است که شخصیت آشفته هملت را معرفی می‌کند.

نودا
2500110190564
۸۸ صفحه
۱۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ویلیام شکسپیر
صفحه نویسنده ویلیام شکسپیر
۵۴ رمان William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
دیگر رمان‌های ویلیام شکسپیر
هنری پنجم
هنری پنجم درام هیجان‌بخش، زندگی پادشاهی فره‌مند در آشوب تنش‌های داخلی و جنگ‌های برون مرزی و حماسه پیروزی سپاه کوچک او بر ارتش عظیم فرانسه هنری پنجم، اوج استادی شکسپیر در نگارش نمایش‌نامه‌های تاریخی است، با نگاهی تردیدآمیز به جنگ...
رویا در شب نیمه تابستان
رویا در شب نیمه تابستان مطلب مرکزی این نمایش‌نامه این است که عشق را با عقل کاری نیست،‌ بلکه مانند شاعری و دیوانگی تابع خیال است. همراه خیال به وجود می‌آید، شدت یا ضعف پیدا می‌کند، و همچنین از میان می‌رود. «دکتر جرج براندس دانمارکی» در ضمن انتقاد این درام در تایید همین گوشه مطلب را می نویسد: «بشر دست‌خوش غرایز و رویاهای خویش است ...
رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت سمپسون: گرگوری، به مردانگی سوگند، ما بزدل نیستیم. گرگوری: البته، و گرنه بع‌بع می‌کردیم. سمپسون: یعنی گردن به زور نمی‌دهیم، شمشیر می‌کشیم. گرگوری: سرت را بالا بگیر، ببینم گردنی هست؟ سمپسون: خشم بگیرم، زود شمشیر می‌کشم. گرگوری: اما دیر خشم می‌گیری. سمپسون: حتی سگی از فامیل موناتیگو مرا تحریک می‌کند. گرگوری: تحریک یعنی فرار، شجاعت یعنی ایستادن؛ اگر تحریک شدی ...
اتللو
اتللو آه، ای روح من، فتنه این‌جا خفته است، همه را او موجب شده. و شما، ای ستارگان آرزمگین، مپسندید که با شما بگویم چه کرده است! همه را او سبب شده. اما خونش را نخواهم ریخت، و این پوست سفید‌تر از برف را، که هم‌چون مرمری که بر گور‌ها می‌نهند صاف است، زخمدار نخواهم کرد. با این همه، باید بمیرد. ...
شاه لیر
شاه لیر
مشاهده تمام رمان های ویلیام شکسپیر
مجموعه‌ها