رمان ایرانی

اروسیا

آدم‌هایی هم هستند که پس از مرگ عاشق می‌شوند و از قضا جمال‌آقا آخرینشان نیست. گناه جمال‌آقا صبوری‌اش است. می‌خواهد اوضاع دنیا کمی آرام شود و آنگاه شروع کند به زندگی کردن. از بخت بد او و مریخی و نگار و رحیم و اقدس، حال روزگار همیشه هیمن‌قدر ناخوش بوده و انگار انگیزه‌ای هم برای روبه‌راه شدن ندارد. قاسمی به همه می‌گوید تنها راه رهایی این است که آدم‌ها همدیگر را دوست داشته باشند، برای همین بنگاه همسریابی راه می‌اندازد، ولی در این میان خودش هم ناخواسته در کمیت دوست داشتن دچار زیاده‌روی می‌شود و همه می‌دانیم که توجه به کمیت چقدر از کیفیت کار می‌کاهد. آدم‌های کمی هستند که در عاشقی دچار افراط و تفریط نمی‌شوند. این داستان درباره آن تعداد انگشت‌شمار نیست. اروسیا هم مانند همه امور جدی دنیا طنز است.

روزنه
9786222341268
۱۹۸ صفحه
۲۰ مشاهده
۰ نقل قول