نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

ماجرای رخسار دوست و 2 نمایش‌نامه دیگر

زن: خب این هم گشنیز، این هم ترخون. به به چه سبزی خوردنی! چه ناهاری بشه! حتی تنهایی. گرچه ترجیح می‌دادم دختر خاله پیشم بود. یه روز با دوست، دو روز تنها، این هم یه جور قسمته. بد هم نیست، مزایای هر کدوم رو خوب درک می‌کنم. ولی عجب ریحون‌هایی، مدتی بود سبزی به این خوبی نیاورده بود. کاش بیشتر می خریدم. همین هم خوبه. خدایا شکرت حالم خیلی بهتره. آدمیزاد: آن‌قدر نقش درخت رو خوب بازی کردم که الوارم کردند و بعدش هم نیمکت! گرچه اون‌ها تصور خودم از خودم رو الوار کردند و نیمکت، ولی دارم زیر بار نقشی که رفتم، هر چه قدر هم خوب بود، له می‌شم و نیز از تبعات آن. خوب نفهمیدم کی من رو توی نقشم که باهاش حال هم می‌کردم و به کسی هم آزار نمی‌رسوندم گیر انداختند و به نفع خودشون استفاده کردند؟ قبول دارم... اون‌ها قدرت دارند ولی این قدرت از منشاء شرف نیومده. ...

شورآفرین
9786226657792
۱۲۰ صفحه
۲۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نوذر اسمعیلی
وقایع‌نگاری نگاه مجموعه روایت
وقایع‌نگاری نگاه مجموعه روایت دیروز یکی از استادام ازم پرسید: «اول شخص می‌نویسی یا سوم شخص؟» - اول شخص. - دانای کلی؟ - نه. پرحرف کل. - گفتم بهت که. سوم شخص بنویس که مساله‌ای پیش نیاد. - استاد فعلا این‌طوری راحت‌تر زندگی می‌کنم. فکر می‌کنم صادق‌تر هم هستم. - می‌دونم، یه هنرمند باید به صدای درونش گوش بده، ولی شرایط هم گاهی چیزایی ...
مشاهده تمام رمان های نوذر اسمعیلی
مجموعه‌ها