ادبیات نوجوان

رها مثل آفتاب

(Free like sunshine)

وقتی جوئل در لحن صدای آقایی بوید به نگرانی‌اش پی برد، شدیدتر از قبل گریه کرد و من حس کردم آب بینی از مسیر گلویم پایین رفت. او ما را به سمت مدرسه و داخل دفترش راهنمایی کرد و گفت: «غصه نخورید دخترها. ما برای هر مسئله‌ای که دارد اذیتتان می‌کند راه حل پیدا می‌کنیم.»

آفرینگان
9786003910607
۲۸۰ صفحه
۳۳ مشاهده
۰ نقل قول