مکبث شگفتزده میشود. وقتی سه جادوگر پیشگویی میکند که پادشاه بعدی اسکاتلند خواهد بود. لیدی مکبث نمیتواند صبر کند! بدون در نظر گرفتن پیامدهای غمانگیز، امور را به دست خونین خویش میگیرد.
۵۴ رمان
William Shakespeare (baptised 26 April 1564) was an English poet and playwright, widely regarded as the greatest writer in the English language and the world's pre-eminent dramatist. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon" (or simply "The Bard"). His surviving works consist of 38 plays, 154 sonnets, two long narrative poems, and several other poems. His plays have been translated into every major living language, and are performed more often than those of any other ...
داستان شورانگیز بازرگان وندیکی
آنتونیو: او را به خودش واگذار، بیش از این به التماسهای بیهوده پی او نمیروم. او با جان من کار دارد، جهت آن را خوب میدانم. بارها کسانی را که او دنبال کرده بود و به فغان نزد من آمدهاند خلاص کردهام ، بنابراین کینه مرا در دل گرفته.
سالانیو: یقین دارم دوک اخذ این جریمه را روا نخواهد دانست.
طوفان
همه چیزهایی که ماهیت اشتراکی دارند بیکوشش و عرق جبین فراهم میشدند. به خیانت، جنایت، شمشیر، نیزه و دشنه و توپ و یا هیچ جنگافزاری نیاز نمیبود، بلکه طبیعت به آرزوی خودفراوانی و وفور به بار میآورد و روزی مردم بیآزار مرا میداد.
رومئو و ژولیت
دو خاندان، به شان و جاه یکسان، در ورونای دلکش و صحنه این داستان، از کینههای دیرین تا تمردی نوین ره میپیمایند. و شهر گانان، دستها به خون یکدگر میآلایند. میوه جان نابختیار این دشمنان دو عاشق ستاره سوختهاند که جان خویش میستانند، و با نگونبختی غمبار و دریغانگیز، و با مرگشان، خصومت والدان خود را به خاک میسپارند.
رومئو و ژولیت
سمپسون: گرگوری، به مردانگی سوگند، ما بزدل نیستیم.
گرگوری: البته، و گرنه بعبع میکردیم.
سمپسون: یعنی گردن به زور نمیدهیم، شمشیر میکشیم.
گرگوری: سرت را بالا بگیر، ببینم گردنی هست؟
سمپسون: خشم بگیرم، زود شمشیر میکشم.
گرگوری: اما دیر خشم میگیری.
سمپسون: حتی سگی از فامیل موناتیگو مرا تحریک میکند.
گرگوری: تحریک یعنی فرار، شجاعت یعنی ایستادن؛ اگر تحریک شدی ...