کتابهای هفته
خیاطخانه ایران خانوم
از توی خیاط خانه صدای یکنواخت و مقطع قر و قر چرخ میآمد. صدا ی جر خوردن پارچه، صدای بالا پایین رفتن تاقههای پارچه، صدای خش خش بستههای نایلون، صدای یک مشت حرکتهای عجول دستهایی که همه سرگرم بریدن، دوختن و بسته بندی لباس عروس بودند که بعد از دوخته شدن، این طرف و آن طرف، به چوبرختیها ردیف میشد، ...
ثبت نام

مقیاس درست برای اندازه گیری خودت،شرایطی نیست که در آن حضور داری، بلکه روشی است که با آنها برخورد و رفتار میکنی.

جان اسمیت که تازه دانشگاه هنر را تمام کرده است، برای گذراندن تعطیلات به خانه ی برادر بزرگترش میرود. روزی در جنگل نزدیک خانه ی برادرش با مردی اسرار آمیز برخورد میکند و از آن زمان اتفاقات بسیار عجیبی برایش میافتد.

او از طریق رابطه جنسی حکومت میکرد، رقبا و دشمنانش را تحقیر میکرد، افراد را به انقیاد خودش در میآورد و اعمال مجازات میکرد. "

دخترها هر بار که بین خودمان در باره قذافی حرف میزدیم هیچوقت اسم یا عنوانش را بر زبان نمیآوردیم. فقط کفایت میکرد بگوییم "او". او مرکز ثقل زندگیهایمان بود. وقتی میگفتیم "او" هیچکس قاطی نمیکرد یا نمیپرسید "منظورت کیست؟"