نمی دانم چکار کنم!
الی از دستم ناراحته و چشماش از عصبانیت برق میزنه😞😞
/>حتی جک هم ناراحته و سرم فریاد میزنه…
اونها تنها به فکر بچه شون هستن از من میخوان بهشوت توضیح بدم چی شده و بعد سرم فریاد میزنن،انگار نه انگار خودشون از من خواستن😞😞
/>اصلا یک حظه هم به این فکر نمیکنن که چند روز پیش تا لبه مرگ پیش رفتم…
اما من تسلیم نمیشم چون بلاخره حتما خودشون میفهمن💙
/>من هر جور شد از بچه شون در برابر مادر ملکین محافظت میکنم…