safoora
صفورا م.
آخرین فعالیتها
-
برای عقربهای کشتی بمبک نوشت :
من خیلی دوستش داشتم خیلی جالب بود و در عین حال خیلی خنده دار اما فقط یه اشکال کوچیک داشت… اونم این بود که من به عنوان یکی خواننده ی کتاب نمیدونستم خلو و دوستاش چند سالشونه ؟! ؟! شاید هم نوشته بود و من دقت نکردم همین هم باعث شده بود که نتونم تخیلی از افراد توی داستان داشته باشم
-
برای بلندیهای بادگیر نوشت :
فقط میتونم بگم هیچ کتابی تا حالا بهتر از این نبودهههههههه (البته از اونایی که من خوندم) یعنی عالییییی بووووووووود داستانش جالب بود با اینکه غم و غصه اش زیاد بود ولی به نظر من خیلی خوب بود و در آخر هم که پایان خوشی داشت. . : )))
-
برای مجموعه انتخاب نوشت :
داستان جالبی بود میدونم رمان بزرگسال بود اما خب خوندمش و برام تقریبا جالب بود میدونی از شخصیت اصلی داستان بدم میاومد چون… خب چی بگم…بدم میاومد دیگه…: ))) اما دلم برای اسپن و مکسون میسوخت چون هر دوتاشون به نوعی بدبخت بودن یکی به خاطر اینکه پول نداشت یکی هم به خاطر اینکه از کارهایی که دوست داشت توی زندگی ش انجام بده محروم بود و در تمام طول زندگی ش انجام کار هایی که دوست نداشت به او تحمیل شده بود… : ))))