مجموعه داستان خارجی

بازی عروس و داماد

بلقیس سلیمانی، نویسنده‌ای است که داستان‌نویسی‌اش را دیر شروع کرده، اما تبدیل شد به یکی از چهره‌های ادبی مهم همین سال‌های پراتفاق حاشیه‌ای که در آن‌ها نفس می‌کشیم. خانم سلیمانی در چهارمین دهه عمرش آنقدر به مرگ و شوخی‌های آن فکر می‌کند که گاهی آدم را به این گمان می‌اندازد، در زندگی‌اش چقدر با ابعاد آن برخورد داشته است. خانم نویسنده در داستان‌های کوتاه این کتاب برای فاصله‌ میان جدی بودن و جدی نبودن زندگی‌های امروزی شهری آدم‌هایی را پیدا کرده که هر روز، شاید از کنارشان رد می‌شویم و سعی می‌کنیم شانه‌مان به آن‌ها برخورد نکند. بلقیس سلیمانی از این آدم‌ها نوشته، از همان‌هایی که قرار است روزی برای مردن‌شان آگهی‌های کوچک تسلیت به روزنامه بدهیم و فکر کنیم، خب، این هم از وظیفه اخلاقی‌مان! نویسنده این داستان‌ها زنی است میان‌سال، منتقدی کهنه‌کار و نویسنده‌ای جدی که سعی دارد، برای دنیای تلخ دوربرمان خط و نشان بکشد... خانم داستان‌نویس با این نگاه نه قرار است و نه می‌خواهد دنیا را عوض کند، سلیمانی با ما شوخی دارد.

چشمه
9789643623500
۱۳۹۰
۱۰۴ صفحه
۸۷۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های بلقیس سلیمانی
سگ‌سالی
سگ‌سالی صنم را برای این می‌خواست که رابطش با بیرون باشد. مگر نه این که او را برای این روزها آماده کرده بود. پس فایده آن همه کتاب و روزنامه و بحث و سروکله زدن چه بود؟ درست است صنم دختر سر به هوایی بود ولی اگر آن همه کتاب و روزنامه و بحث تاثیری نداشته عشق‌شان مهر پسرعموی و دخترعمویی ...
روز خرگوش
روز خرگوش در پس و پشت ذهنم از لحظه‌ای که وارد شده‌ام مقایسه ایرج و او شروع شده. و عجب اینکه شباهت‌ها بیش از تفاوت‌هاست. اگر ایرج هم بود همین کار را می‌کرد و احتمالا این نمایش رنجیدگی خاطر را با پرتاب یک حبه قند به دهانش تمام می‌کرد و لبخند می‌زد. بهرام سربلند می‌کند و می‌پرسد:‹‹ گرمه، نه؟›› و نگاه می‌کند ...
من از گورانی‌ها می‌ترسم
من از گورانی‌ها می‌ترسم چی می‌شد اگر دعوتش را قبول می‌کردم و یک روز صبح، صبحانه را با او می‌خوردم؟ چرا نباید این کار را بکنم؟ از چی می‌ترسم؟ چرا این ترس لعنتی ولم نمی‌کند؟ مگر نه این‌که حالا آزادم؟ مگر نه این‌که حالا برای بهداشت اخلاقی جامعه خطری ندارم؟ از اول هم خطری نداشتم. زن‌های زشت، زن‌های معمولی، هیچ‌وقت برای جامعه خطر ندارند. ...
آن مادران این دختران
آن مادران این دختران کاووس دانش‌آموز بود که عاشق ثریا شد و برایش نامه عاشقانه فرستاد و تقاضای عکس کرد. ثریا کلاس اول دبیرستان بود. کاووس نامه را گذاشته بود لای کتاب ادبیات و به ثریا داده بود، توی یکی از کوچه‌های تنگ و باریک گوران این کار را کرده بود، با این همه قضیه لو رفت و دوستان ثریا تا می‌توانستند مسخره‌اش کردند. ...
شب طاهره
شب طاهره این 2 روز طاهره احمد را فراوان دیده، اما یک کلمه حرف بینشان رد و بدل نشده، و از آن بدتر یک‌بار هم نگاهشان به هم گره نخورده است. فقط یک‌بار احمد او را صدازده و از او خواسته ملحفه تازه برای پدرش بیاورد. برده. احمد آن‌ها را گرفته، اما یک تشکر خشک و خالی هم نکرده. او هم فقط ...
مشاهده تمام رمان های بلقیس سلیمانی
مجموعه‌ها