رمان نوجوان

دور دنیا در 80 روز (پالتویی)

(Tour du monde en quatre vongst jours)

ژول ورن با تخیلی شگفت‌انگیز بسیاری از اختراعات و کشفیات علمی چون خودرو، چرخ‌بال، زیردریایی، تلفن و .... را سال‌ها پیش از پیدایی آن‌ها به جهانیان معرفی کرد و از این‌رو پدر ادبیات علمی تخیلی لقب گرفت. آقای فاگ با دوستانش شرط می‌بندد که کره زمین را در هشتاد روز دور بزند. همه معتقدند که چنین چیزی غیرممکن است. کافی است او گرفتار طوفان یا دزدان شود و یا از کشتی جا بماند. اما فاگ همراه با خدمتکاراش راه می‌افتد.

محسن فرزاد
افق
9789643694920
۱۳۹۰
۲۰۸ صفحه
۱۲۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
از زمین تا ماه
از زمین تا ماه ژول ورن، نویسنده فرانسوی که رمان‌های ماجراجویانه‌اش نام او را سر زبان‌ها انداخت، در سال 1863 «پنج هفته در بالن» را تحویل ناشر داد. این رمان با چنان موفقیتی رو‌به‌رو شد که نویسنده و ناشر تصمیم گرفتند به اتفاق هم مجموعه‌ای با عنوان «سفرهای شگفت‌انگیز» و با صحافی متفاوت منتشر کنند؛ کتاب‌هایی نفیس، در قطع رقعی، با گراورهایی سیاه و ...
دور دنیا در 80 روز
دور دنیا در 80 روز ژول ورن، یکی از محبوب‌ترین نویسندگان فرانسوی در جهان است که با رمان‌های علمی - تخیلی‌اش شناخته می‌شود. او در داستان‌هایش مخاطب را به ناشناخته‌ترین مکان‌ها می‌برد و با یافته‌هایی عجیب آشنا می‌کند. شخصیت‌های این رمان با امکانات قرن نوزدهمی، تصمیم می‌گیرند سفر به دور دنیا را از لندن شروع کنند و پس از هشتاد روز به شهر خود بازگردند.
ناخدای 15 ساله
ناخدای 15 ساله
میشل استروگف
میشل استروگف سرخ هم‌رنگ خون است و هم عاشقی. وقتی عشق در میان شعله‌های آتش جنگ زبانه می‌کشد، نفرت و خشونت رنگی دیگر به خود می‌گیرد. میشل استروگف از طنین آواز عشق و مهربانی در هیاهوی حنگی خانمان‌سوز می‌گوید...
شهر پولاد
شهر پولاد شب که می‌رسید نوار روز بالا می‌رفت تا جای خود را به نوار شب بسپارد. ولی پسر او در بارکش جای نمی‌گرفت. بلکه به اصطبل می‌رفت، بلرـ آتول غزیزش را به سرعت باز می‌یافت، شامش را که مقداری جو سیاه بود به اضافه جیره علفش می‌داد، سپس به نوبه خود مختصر شام سردش را که از بالا برایش به ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها