مجموعه داستان خارجی

رکسانا نیستم اگر

سودی خندید. در را باز کرد. آب خنک را ریخت روی صورتش. جلو لباسش خیس شد. فافا جعبه دستمال را گرفت جلو او. سودی دست او را کنار زد. حالا کرم‌ها پاک شده بودند و قطره‌های آب روی صورتش می‌درخشیدند. ته بطری را سر کشید و گفت:‹‹ می‌شود از همین‌جا دور زد؟›› فافا با چشم‌های گرد شده پرسید:‹‹پس قرارهایت چی؟ بابات چی؟›› ـ ول‌شان کن، یک روز دیگر می‌روم یا اصلا نمی‌روم. ـ خب پس حالا چه کار کنیم؟ ـ هیچی، دور بزن برویم درکه، هوس آب‌گوشت کردم با پیاز، بعدش هم یک چرت زیر درخت‌های چنار... چی می‌گفتند؟ آهان. سر به فلک کشیده. بعدش هم یک فیلم خنده‌دار... بعدش هم... حالا یک کاری می‌کنیم دیگر. فافا خندید و گفت:‹‹هنوز هم همان خری هستی که بودی.››

چشمه
9789643626679
۱۳۸۸
۸۸ صفحه
۱۰۲۷ مشاهده
۰ نقل قول
ناهید طباطبایی
صفحه نویسنده ناهید طباطبایی
۹ رمان ناهید طباطبایی (۱۳۳۷ تهران - ) نویسنده ایرانی است.

طباطبایی کودکی و نوجوانی خود را در جنوب ایران گذرانید و دانش‌آموخته رشته ادبیات دراماتیک و نمایشنامه نویسی است. او اغلب با نگاهی طنزگونه به زندگی دنیای زنان را بیان می‌کند

Nahid Tabatabaee
دیگر رمان‌های ناهید طباطبایی
ستاره سینما
ستاره سینما
آبی و صورتی
آبی و صورتی آن روز از صبح یک جمله مدام توی ذهن فیروزه پشتک و وارو می‌زد و من خوشحال بودم. چون خوب می‌دانستم که از این جمله خیلی کارها برمی‌آید. مدتی بود که پشتش ایستاده بودم و داشتم جست‌وخیز این جمله را توی کله‌اش تماشا می‌کردم؛ اما او هنوز متوجه من نشده بود. آرام دستم را روی شانه چپش گذاشتم. برگشت و ...
جامه‌دران
جامه‌دران ناهید طباطبایی در سال 1337 در تهران متولد شده و دارای لیسانس ادبیات دراماتیک و نمایش‌نویسی است.اولین کتاب این نویسنده در سال 1371 بوده که تا به امروز 11 عنوان دیگر به آن اضافه شده است. رمان "چهل‌سالگی" طباطبایی چندی پیش به کارگردانی علیرضا رییسیان به‌صورت فیلم در آمده و اقتباس از رمان "جامه‌دران" او نیز مراحل پیش‌تولید خود را ...
حضور آبی مینا
حضور آبی مینا بعد از این مهمانی بود که سر صحبت را با کمال باز کردم. اول به او گفتم:«تو هم شعر می‌گفتی و من نمی‌دانستم.» خندید و گفت:«کی چنین مزخرفاتی را به تو گفته.» گفتم:«دختر عمه‌ات.» کمال خندید و گفت:«دیگر چه گفته؟» آن‌وقت من تمام حرف‌های او را برای کمال گفتم. کمال خوب گوش داد، کمی ساکت ماند و بعد گفت:«می‌دانی مینا ...
مشاهده تمام رمان های ناهید طباطبایی
مجموعه‌ها