روزی، روزگاری در شهر (دری) که اشباح در آن رفت و آمد میکردند، چهار پسر بچه دست به عملی شجاعانه زدند و شانه به شانه یکدیگر پسرک عقب ماندهای را از چنگال مشتی قلدر ضعیفکش نجات دادند. کاری که بی آن که خود بدانند آنان را دگرگون کرد...
امیدهای جاودان بهاری
فصول گوناگون شامل چهار داستان در چهار سبک و حال و هوا و موضوع مختلف است که در سال 1982 نگاشته شده. داستانهایی غیروحشتناک. این کتاب در سال 1983 نامزد بهترین مجموعه داستان جایزه World fantasy awards شد. کتاب اول، ریتا هیورث و رهایی از شاوشنک در مورد مرد بیگناهی است که حتی لحظهای امیدش را از دست نمیدهد، و ...
مردی با کت و شلوار مشکی
شاید در آینده کسی دستنوشتههایم را پیدا کند و آنها را بخواند. به عقیده من احتمال آن خیلی زیاد است، چون آدمها تمایل دارند بعد از مرگ همنوع خود از اسرار زندگی و مرگ او سر در بیاورند. بله، از همین رو مطمئنا روزی خاطراتم را خواهند خواند... ولی آیا کسی داستانم را باور خواهد کرد؟!
نه... تقریبا مطمئنم که هیچکس ...
کوجو
زندگی برای دونا ترنتون یکنواخت شده بود. هر روز تمام وقتش را با فرزند سه سالهاش میگذراند. چیزی در آن دهکده کوچک برایش جذاب نبود. تازه دنیا هر روز بخش بیشتری از حضور پسرش را از او میگرفت. امسال تد به مهد کودک میرفت، بعد هم دبستان و بعد دبیرستان...
ناگهان پایش لغزید. چگونه در آن دام فرو رفت، خودش هم ...